اطلاعات زیادی در سراسر اینترنت درباره شیردهی و دوران شیردهی وجود دارد، اما کسی درباره سختی از شیر گرفتن کودک چیزی نمیگوید. کسی نمیگوید که این دوران مادر چه احساسی دارد با چه وضعیتی روبرو می شود یا اینکه بچه چه عکسالعملی از خود نشان میدهد؟ هیچکدام از اینها را به ما نمیگویند و ما واقعا دیدی از این زمان نداریم. هر بحثی که من در مورد شیردهی شنیدم حول موضوعاتی مانند “آیا شیر میدهی؟”، یا صحبت درباره اینکه تغذیه با شیر مادر بهترین است، فواید شیردهی برای سلامتی، خطرات عدم انجام آن و فواید سلامت روان و مشکلات شیردهی میچرخد. گاهی اوقات هم برخی مسائل دیگر مانند سختیهای شیردهی و درد پمپ کردن شیر مورد بحث قرار میگیرد.
سختی از شیر گرفتن کودک
فرزند 16 ماههام را به یاد میآورم که گریه می کرد و دستانش را به سمت سینههایم دراز میکرد. او میتوانست خیلی آرام قدم های کوچک بردارد، میتوانست غذا بخورد و از فنجان شیر بنوشد اما همچنان می خواست سینه من را بمکد و شیر بخورد و من می خواستم آن را متوقف کنم.
اما هیچ کس به من نگفته بود که چقدر سخت است که شیردهی را متوقف کنم.
دلیل اینکه می خواستیم دیگر به بچهام شیر بدهم این بود که بتوانم دوباره باردار شوم.
البته پیش از اینکه بخواهم دوران شیردهی برای فرزندم را تمام کنم و او را از شیر بگیرم، از دوستان و خانواده کمک خواستیم اما هیچ کس کمک خاصی برای من نداشت.
دوست نزدیک مادرم به من گفت، برای من لازم نبود خودم اقدامی انجام دهم؛ زیرا بچهام در 6 ماهگی خودبهخود علاقهاش به شیر خواری از سینه را از دست داد. ای کاش برای من هم همینقدر راحت بود.
دخترم تا 5 ماهگی همزمان هم از سینهام شیر میخورد و هم از شیشه. از حدود 5 ماهگی دیگر علاقهای به مصرف شیر با شیشه شیر از خود نشان نداد. اما اصلا در آن زمان به نظر نمیرسید که حالا حالاها علاقهاش به سینهام را از دست بدهد.
یکبار روی جلد مجله تایم یک سوال نوشتند با عنوان: ” آیا شما یکی از آن زنانی خواهید بود که به یک کودک پنج ساله که روی چهارپایه ایستادهاست شیر میدهد؟”
با دیدن این عنوان با همسرم خندهمان گرفت. ولی لحظهای ترسیدیم که نکند همین اتفاق برای من هم بیفتد. او حامی بزرگ من در شیردهی به فرزندم بود، اما فکر میکرد که باید بعد از یک سالگی دخترمان او را از شیر بگیرم.
بالاخره من و همسرم تصمیم گرفتیم که شیردهی را متوقف کنیم، ولی یک نفر خیلی هم با ما همنظر نبود و او بچه بود.
چطوری قرار بود از شیر بگیرمش؟
یک کتاب پیدا کردم که عنوان آن “راهنمای از شیر گیری” بود. اما هرچه خواندم نویسنده از بیان چگونگی از شیر گرفتن امتناع کرده بود. در عوض احساس گناه و ترس را در من، بعنوان کسی که یک کودک یک ساله را از شیر میگیرد، القا کردند.
این کتاب هشدار میدهد که از شیر گرفتن زودرس میتواند باعث «بیماریهایی» مانند «خشم، پرخاشگری و به طور کلی رفتار آشفته» شود.
کتاب توصیه میکند که «باید تا سه یا چهار سالگی صبر کنید، زیرا «کودکان به ندرت بین یک تا چهار سالگی را حاضر به شیر نخوردن خواهند بود».
من نمی توانستم به این توصیهها گوش فرا دهم. می خواستم آرام و به تدریج او را از شیر بگیرم. اما حس کردم خیلی بی رحمم. چون دخرم درحالی که ناله می کرد و جیغ می کشید به لباس من چسبیده بود تا شیر بخورد.
حس کردم هر چه تا به امروز برای او فداکاری کردم، حالا باید برعکسش را انجام دهم. احساس خیلی بدتری داشتم، فک میکردم داریم چیزی را برای خودم پس میگیرم.
بخواهم راستش را بگویم باید اعتراف کنم که من عاشق شیردهی بودم. در حالی که به بچهام شیر میدادم اینکه چگونه در چشمان من زل زده است و نگاهش در نگاه من قفل شده است. یک موجود جادویی که شیرهی جانم وارد بدن او میشود. و چگونه هر یک از ما در نهایت تغذیه می شویم. شاید کتاب ها درست میگفتند، و من باید برای همیشه شیردهی به فرزند دلبندم را ادامه دهم؟
گاهی اوقات وقتی تازه بچه به دنیا می آید، برخی می گویند، همین روزهای اول بگذرد آسانتر میشود. در حالی که همیشه شوهرم به من یادآوری میکند که “هیچوقت آسانتر نمیشود.”
من پیش از این نیز، این را در مورد فرزندپروری به طور کلی شنیده بودم، که چگونه آسان تر نمی شود، اما آن را باور نکرده بودم.
چه چیزی می تواند وحشتناکتر از این باشد که به تنهایی مسئول زنده نگه داشتن موجودی باشید که جز با جیغهای طاقت فرسا نمیتواند با شما ارتباط برقرار کند؟
از شیر گرفتن
من بالاخره هر طور که بود دخترم را از شیر گرفتم. گفته بودند درد، ورم پستان و … با از از شیر گرفتن کودک شروع میشود. اما اینطور نبود که همه آنها محقق شوند.
همچنین، من زندگی دخترم را خراب نکردم. این از شیر گرفتن، رابطه ما دو نفر را تغییر داد، اما از راههای واقعاً خوبی.
به من اجازه می داد بیشتر او را بغل کنم، ببوسم و با او وقت بگذرانم. همچنین با پدرش هم وقت بیشتری را میگذراند.
یک سال گذشته و او هنوز خیلی به من وابسته است، اما نه به بدن من.
در تربیت و بزرگ کردن کودک، نقاط عطف زیادی وجود دارد. از شیر گرفتن، جدا کردن جای خواب، راه رفتن، حرف زدن، آموزش توالت رفتن و … . اما شاید سختی از شیر گرفتن کودک یکی از پرچالشترین نقاط عطف زندگی کودک باشد.
مطالب مرتبط
- اسباب بازیها
- اقدام به باردار شدن
- انضباط کودک
- باردار بودن
- باردار شدن
- بارداری
- تاثیر والدین
- جشنهای تولد
- خانواده
- خردسالان
- خواب کودک
- دندان درآوردن
- دوران نوزادی
- رشد کودک
- زایمان
- زندگی خاوادگی
- سایر
- سبک
- سلامت بارداری
- سلامت خانواده
- سلامت کودک
- سلامتی زنان
- سیسمونی نوزاد
- شیردهی
- غذای کودک
- فعالیتها
- فهرست
- قولنج
- کودک
- کودک نو پا
- کودکان استثنائی
- مراقبت از نوزاد
- مراقبتهای پس از زایمان
- ناباروری
- هفتههای بارداری