مقدمه

در این مطلب می‌خواهیم به 7 مورد از ترس‌هایی که مادران از داشتن بچه دوم در ذهن خود دارند، اشاره کنیم. در اکثر موارد، ترس مادران از داشتن فرزند دوم کاملا واقعی است. یعنی آن‌ها به دلیل همین ترس‌هاست که بچه دوم را به دنیا نمی‌آورند. بنابراین مطالعه‌ی این مطلب به هر مادر یا پدری کمک می‌کند تا با نگاهی باز در این مورد تصمیم بگیرند.

به دنیا آوردن بچه دوم

داشتن بچه دوم و اضافه شدن یک فرد جدید به خانواده، با مجموعه‌ای کاملاً جدید از نگرانی‌ها همراه است. نگرانی‌هایی که در زمان به دنیا آوردن بچه اول، مادران به آن فکر نمی‌کردند.

مادران پیش از به دنیا آوردن بچه اول، استرس‎‌های متفاوتی دارند. برای مثال نگرانند که بچه نگه داشتن چگونه خواهد بود؟ چگونه صندلی ماشین را بصورت ایمن نصب کنیم؟ قنداق چیست و چگونه باید آن را به دور نوزاد بست؟ آیا من واقعا می‌توان بچه‌داری کنم؟ شاید بتوان گفت، لیست نگرانی‌های مادران در این مورد، یک لیست بی پایان است.

اما زمانی که حرف بچه دوم به میان می‌آید، فرض‌ها بر این است که از آنجایی که مادر یک بار این موضوع را تجربه کرده است، بنابراین کار او راحت خواهد بود و دیگر ترسی نخواهد داشت.

اما این را بدانید که حتی اگر شما قنداق کردن نوزاد و شیر دادن به او را به خوبی بلد باشید، باز هم به این معنی نیست که برای به دنیا آوردن بچه دوم کاملاً خونسرد و بدون استرس باشید.

ترس مادران از داشتن فرزند دوم

این بار شما با مجموعه‌ای جدید از نگرانی‌ها روبرو خواهید شد که بار اول به آن‌ها فکر نمی‌کردید. ما 7 مورد را که احتمالا شما آن‌ها را حس خواهید کرد، در ادامه توضیح می‌دهیم.

اگر فرزند دومم را به اندازه فرزند اولم دوست نداشته باشم چه می‌شود!؟

این سوال و ترس را شاید تاکنون از 100 درصد مادرانی که می‌خواسته‌اند بچه دوم خود را به دنیا بیاورند، شنیده باشم. و جالب است بدانید به همان اندازه‌ای که غیرمنطقی به نظر می‌رسد، همانقدر منطقی می‌باشد.

مادران به این فکر می‌کنند که من یک بچه دارم که او را خیلی خوب می‌شناسم. با عشقی عمیق در کنار او هستم. و ممکن نیست این شدت از عشق را بتوانم دوباره در وجودم داشته باشم و به یک نفر دیگر بدهم. آن‌ها گمان می‌کنند که عشقشان تمام شده و در اصطلاح چاه خشک شده است.

اما در جواب این سوال به شما خیلی رک و راست بگویم و لطفا به حرف من اعتماد کنید:

مطمئن باشید قلب شما می‌تواند بطور تصاعدی رشد کند و برای هر کودک جدیدی که به زندگیتان می‌آید، عشق کافی داشته باشید. من نمی‌دانم چگونه این اتفاق می‌افتد اما این را علم می‌گوید و البته تجربه.

رابطه من با فرزند اولم چه خواهد شد؟

یکی دیگر از تکراری‌ترین سوالات در این شرایط برای مادران، این است که پس از آمدن بچه دوم، رابطه من با فرزند اولم چه خواهد شد؟

شما احتمالا در این مورد با خود فکر می‌کنید که اگر اکنون 100 درصد خود را به فرزندی که دارید اختصاص می‌دهید، بنابراین بعد از به دنیا آمدن بچه دوم، به نظر می‌رسد که باید مقداری از آن عشق و توجه به بچه اول را از بین ببرید تا بچه دوم بتواند سهم خود را داشته باشد.

برای مثال اگر عشق شما را به یک کیک تشبیه کنیم، تاکنون این کیک متعلق به یک بچه بود، اما از حالا به بعد بچه دوم نیز از این کیک سهم خواهد داشت. بنابراین از این پس هر کدام تنها نصف کیک را دریافت خواهند کرد و به هیچ یک، تمام کیک نخواهد رسید.

و این کیک تنها به عشق برنمی‌گردد، بلکه توجه شما، صبر شما، زمان شما، نوازش کردن بچه، بازی کردن با او یا هر چیز دیگری را شامل می‌شود.

درست است. شما دیگر نمی‌توانید 100 درصد خود را به بچه اولتان بدهید. اما خوب فکر کنید، آیا اصلا چنین چیزی لازم است؟ آیا لازم است که بچه شما 100 درصد توجه و زمان شما را بگیرد؟ نه.

شما تنها لازم است که تعادل را یاد بگیرید. همچنین راه‌های جدیدی برای ارتباط با فرزندانتان کشف کنید. از این پس، رابطه شما با فرزندتان بسیار خاص‌تر خواهد شد. همچنین با فرزند بزرگ‌ترتان رابطه‌ای پرمعناتر پیدا می‌کنید.

پویایی خانواده ما تغییر خواهد کرد!

این را در مورد شما نمی‌دانم چطور نمی‌دانم چطور بوده است. اما من در تجربه‌ای که از به دنیا آوردن فرزند اولم داشتم، باید بگویم که من و همسرم ماه‌ها یا حتی سال‌ها، آزمون و خطای بی خوابی داشتیم. همچنین چند دعوای بد را پشت سر گذاشتیم تا بفهمیم در نهایت باید چگونه رفتار کنیم. سپس در 11 ماهگی فرزند، شاید به این دلیل که به سر کار برگشتم، من و همسرم راه خود را پیدا کردیم و جریان زندگیمان دوباره روان شد. ما پس از آن دیگر جریان و ریتم داشتیم و تقریباً به جرأت می‌توانم بگویم احساس راحتی می‌کردیم.

ما وقتی متوجه شدیم که فرزند دوم را در راه داریم، برای لحظاتی واقعا ترسیدم. با خودم فکر کردم، آوردن یک بچه به خانواده‌مان برنامه‌های ما را از بین خواهد برد. اما در هر صورت ما مجبور بودیم خودمان را به عنوان والدین دو فرزند، با عادات جدیدی وفق دهیم.

در نهایت، باید بگویم که آن منحنی یادگیری، سریع‌تر از بار اول حرکت کرد و من و همسرم در عرض یک ماه احساس می‌کردیم که بچه دوم ما همیشه با ما بوده است.

چگونه می توانم مراقبت از یک کودک و یک نوزاد تازه متولد شده را همراه با هم مدیریت کنم؟

من وقتی فرزند اولم را به دنیا آوردم، با مشکلات مختلفی روبرو شدم. او یک نوزاد کولیکی بود، بصورت خوشه‌ای تغذیه می‌شد و هرگز نمی‌خوابید. من با درد جدیدی که در بدنم شکل گرفته بود و تاکنون تجربه آن را نداشتم، روبرو شده بودم و عمیقا خسته بود.

و حالا که فرزند دومم را در راه داشتم، به این فکر می‌کردم که چگونه باید دوباره همه این‌ها را پشت سر بگذارم. البته که این بار سخت‌تر خواهد بود. زیرا یک کودک نوپای فعال و پرانرژی نیز کنار من است. از خودم می‌پرسیدم چگونه همزمان باید به نوزادم شیر بدهم و برای فرزند دیگرم، تنقلات تهیه کنم. چگونه باید ساعت خوابم را مدیریت کنم. آیا حمام همزمان نوزاد و نوپا سخت است؟

تمام این‌ها برای من غیرممکن به نظر می‌رسید و این مرا وحشت زده می‌کرد.

اما در واقع زمانی که نوزاد دومم را به دنیا آوردم، من دیدم که قادرم خیلی از کارها را همزمان با هم انجام بدهم. نه تنها غیرقابل کنترل نبود، بلکه حتی گاهی اوقات برای من سرگرم کننده هم بود. شما خواهید دید که برای فرزندتان مهم نیست که چگونه به او میان وعده‌اش را می‌دهید. یعنی فرقی ندارد که با حوصله این کار را انجام دهید و آن را درون بشقاب مورد علاقه‌شان قرار دهید یا صرفا روی میزشان بگذارید تا بخورند. ناگهان می‌بینید که در حالی که به نوزادتان شیر می‌دهید و اینستاگرام را چک می‌کنید، دارید میان وعده نوزادتان را نیز می‌دهید. مطمئن باشید همه چیز خوب خواهد شد.

اگر فرزند بزرگتر من فرزند کوچکتر را اذیت کند چه؟

این ترسی بود که هنگام بارداری من را آزار می‌داد و در روزهای قبل و بعد از تولد دومین فرزندم آشکارتر شد.

وقتی نوزاد دومم را به دنیا آوردم، فرزند اولم دو سال و نیم داشت. مسائل مختلفی را با او داشتم. برای مثال باید دائم به او می‌گفتم که نمی‌تواند خواهرش را بردارد. او نباید در اطراف او بدود و … .

اما خوشبختانه هیچ اتفاق بدی برای نوزادم نیفتاد. شما هم نگران نباشید، تنها چند تذکر است که لازم است به نوزادتان بگویید.

اگر فرزندانم با هم کنار نیایند چه؟

عادی است که آن‌ها با هم دعوا کنند. در هر سنی که باشند ممکن است بینشان کشمکش پیش بیاید. اما شما باید ابزارها و راهبردهایی را برای حمایت از آن‌ها پیدا کنید تا احساس خشم و ناامیدی خود را هنگام دعوایشان کنترل کنید.

هزینه‌ها را باید چه کنم؟

پاسخ این سوال برای هر فردی با دیگری متفاوت است. یک نگرانی کاملا معمول و به جا است.

شما باید نحوه بودجه بندی خود را بیاموزید. ببینید مهدکودک چقدر هزینه دارد، هزینه‌‌های شیر خشک و پوشک و … را در نظر بگیرید و هزینه‌های دیگر زندگیتان را نیز بررسی کنید. ببینید آیا از پس این هزینه‌ها با هم برمیایید یا نه. تمام مسائل مالی که به ذهنتان می‌رسد را با همسرتان در میان بگذارید. موضوعات مالی اهمیت زیادی دارند. بنابراین اگر دیدید واقعا نمی‌توانید از پس آن بربیایید، ورود بچه دوم به زندگیتان را عقب بیندازید.

سخن آخر

در نهایت باید بگوییم که ترس مادران از داشتن فرزند دوم عادی است و همه این ترس‌ها باید بررسی شوند. برای مشکلات راه حل پیدا شود. به شما پیشنهاد می‌کنیم که در کنار این مقاله، مطلب آیا وقت آن رسیده است که برای به دنیا آوردن بچه دوم تلاش کنیم؟ را نیز مطالعه نمایید.