مقدمه

تجربه بیش از حد هر چیزی، خسته‌کننده است؛ حتی استراحت کردن. از هر اتفاقی، حتی خسته‌کننده و اجباری، می‌توان چیزهایی آموخت؛ حتی از استراحت مطلق. من بعنوان یک مادر که با دستور استراحت مطلق روبرو شدم، می‌خواهم خاطراتم را به شما بگویم. من فهمیدم که می‌توانم خودم را به چیزهایی که علاقه دارم، ساعت‌ها سرگرم کنم. خواب، کتاب و فیلم. اما سختی های استراحت مطلق از راحتی و خوشگذرانی که نصیبتان می‌کند، بیشتر است.

تجربه یک مادر

شوهرم از من پرسید: “احتمال این که، این آخر هفته زایمان کنی چقدر است؟”

او خطر رفتن چند روزه به دیدن مادرش، که در یک شهر کوچک در اطراف زندگی می‌کند، را ارزیابی می‌کرد. رفتن او به خانه مادرش، او را چند ساعتی از من غافل می‌کرد.

من پاسخ دادم: “به احتمال زیاد، دو درصد احتمال دارد. تو به دیدن مادرت برو و نگران نباش.” همچنین از او خواستم پسر سه ساله‌مان را نیز همراه با خود ببرد.

صحبت واقعی: من در هفته 34 بارداری بودم و هیچ سرنخی از واقعی بودن احتمالات نداشتم. اما مطمئن بودم که می‌خواستم چند ساعت تنها باشم. برای همین به آن‌ها اطمینان دادم که بروند.

بعد از پدیکور عصر جمعه، زود خوابم برد. اما نیمه شب با یک گیجی همراه با خواب‌آلودگی بیدار شدم. ناگهان، انقباضی در شکم من شکل گرفت؛ و دیگری، و دیگری و دیگری. این بارداری دوم من بود، بنابراین من می‌دانستم تفاوت بین انقباضات برکستون هیکس (Braxton-Hicks) و انقباضات واقعی چیست. اکنون هم می‌دانستم که این‌ها قطعاً انقباضات برکستون هیکس نبودند. زیرا بسیار شدید بودند و بد ضربه می‌زدند.

با تنهایی و کمی ‌ترس، به اورژانس زنگ زدم. با دستور اعزام‌کننده‌ی تیم اورژانس، درب ورودی را باز کردم، حوله‌ها و بالش‌ها را گذاشتم و دراز کشیدم. آن‌ها رسیدند. یک پتو با عجله بالای سرم انداختند و ما به بیمارستان رفتیم.

خوشبختانه پزشکان توانستند جلوی انقباضات را بگیرند و من به خانه برگشتم. اما فقط پس از یک روز بازگشت به کار، دوباره این انقباضات به سراغ من آمدند و من به بیمارستان بازگشتم. تشخیص آن‌ها امکان زایمان زودرس بود. آن‌ها به من استراحت مطلق را توصیه کردند.

سختی های استراحت مطلق

سعی کردم از جنبه خوب به این قضیه نگاه کنم. با خود فكر كردم كه حداقل می‌توانم از چیزهای مورد علاقه خود لذت ببرم. خواب، كتاب و فیلم دیدن. خیلی خوب به نظر می‌رسید؛ توفیق اجباری.

در دورانی که من دائم، روز و شب‌هایم را در تخت می‌گذراندم، سعی کردم به تجربه‌ام خوب دقت کنم. زیرا اعتقاد دارم که از هر چیزی می‌توان یک سری نکات را آموخت. موفق شدم. در ادامه به توضیح نکاتی که از تجربه استراحت مطلق آموختم، می‌پردازم.

استراحت بیش از حد

یکی از نکاتی که من از تجربه استراحت مطلق آموختم این بود که استراحت بیش از حد، وجود دارد. من عاشق خوابم. می‌توانم با خوشحالی بیش از 15 ساعت در طول روز بخوابم. اما ظاهراًپس از چند روز استراحت بدون وقفه در تخت‌خواب، حتی من هم می‌توانم از خوابیدن خسته شوم. به راستی، استراحت در رختخواب برای یک انسان تنبل مانند من یک رویا به نظر می‌رسد. اما من خیلی زود فهمیدم، که هیچ چیزی، زیادی‌اش خوب نیست.

خسته شدن از سرگرمی

من قبلاً هرگز باور نمی‌کردم، اما یک شخص می‌تواند قبل از اینکه شروع به دیوانگی کند، فقط به خوابیدن و تماشای بیش از حد فیلم، بپردازد.

من یک کتاب‌شناس هستم که علاقه جدی و تقریباً وسواسی به خواندن دارم. اما وقتی چهارمین کتابم را تمام کردم، دیگر از پس ادامه کتاب خواندن برنیامدم. دیگر علاقه‌ای به جستجوی نسخه‌های جدید و لیست‌های موجود در حساب فیدیبوی خود نداشتم. در حقیقت، طولی نکشید که من واقعاً مشتاقانه منتظر ارسال ایمیل کاری از محل کارم بودم. فقط برای این که احساس کنم، وظیفه‌ای برای انجام دادن دارم.

خرید بیش از حد

خرید آنلاین
خرید آنلاین

داشتن یک کودک سه ساله، به ندرت فرصت خرید در جایی غیر از فروشگاه نزدیک محل زندگی، را به یک مادر می‌دهد. بنابراین، مانند بسیاری از مادران دیگر که سرشان شلوغ است، خرید آنلاین، منبع اصلی من برای خرده‌فروشی است.

اما اینکه در حال تجربه استراحت مطلق و ماندن دائم در تخت‌خواب بودم، خرید آنلاین من را در معرض مصرف بیش از حد مجاز قرار داد. گوشواره‌های جدید؟ چرا که نه! چراغ روشنایی جدیدی برای راهرو؟ بخر! لباس جدید برای بعد از بارداری؟ قطعا!

اما به زودی، جعبه‌ها و بسته‌های زیادی با سرعت نگران‌کننده، به دست من رسیدند. شوهرم از ولخرجی‌های من شروع به شکایت کرد و به شوخی گفت که حتی یکی از خرید‌هایت هم برای من نیست. بنابراین من به او سفارش خرید یک هایپ از فروشگاه آن طرف شهر را دادم. مشکل حل شد.

عدم رفع تمایل غیرعادی به سازماندهی کارها (لانه‌سازی)

زنان وقتی باردار هستند، به دلایل مختلفی، یک تمایل غیرعادی به تمیز کردن خانه، مرتب کردن وسایل، بسته‌بندی وسایل کودک و … دارند. در اصطلاح به این تمایل، لانه‌سازی (nesting urge) می‌گویند. دلیل اصلی این تمایل و اشتیاق مشخص نیست. اما متخصصان مربوطه، اظهار دارند که این اتفاق احتمالا به یکی از دلایل ذیل رخ می‌دهد.

  •  یک رفتار سازشی انسان، تا حدودی برنامه‌ریزی شده برای آماده‌سازی و محافظت از نوزاد است. این اشتیاق از ریشه‌های تکاملی او نشأت می گیرد.
  • زنان برای مقابله با استرسی که در دوران بارداری دارند، دوست دارند به چنین کارهایی بپردازند.
  • تغییرات هورمونی

من هم همچون بسیاری از مادران دیگر، به دنبال فرصت‌ را برای تمیز کردن، سازماندهی و بهبود کامل در همه جا هستم. نداشتن اجازه برای بلند کردن وسایل و مرتب کردن آن کمد یا اهدای لباس‌های قدیمی به دیگران، برای من ‌تقریباً غیرقابل تحمل بود.

قدردان توانمند بودن

من خیلی خوش شانس هستم که شوهر و مادرم برای کمک به من، همیشه در دسترس هستند. اما در هر صورت برای من خیلی سخت بود که بگذارم آن‌ها برای من کارهایم انجام دهند. هر انتخابی که می‌کردند به نظرم اشتباه بود. همسرم سیب سبز می‌خرید و من غر می‌زدم که چرا سیب قرمز که من دوست دارم، نخریدی؟ برای اینکه مادرم لوازم آرایشم را به جای قرار دادن روی میز آرایش، داخل کشو گذاشته بود، ناراحت می‌شدم. من همیشه کارهایی که باید با وسواس انجام شوند، را خودم انجام می‌دادم. اما حالا تمام کارها از دستم در رفته بود. من بعد از زایمان، واقعا بابت اینکه می‌توانستم خودم کارهایم را انجام دهم، خدا را شکر می‌کردم.

سخن آخر

هیچ چیز مثل تخت‌خواب نمی‌تواند شما را، قدردان عادی‌ترین قسمت‌های زندگیتان کند. من بعنوان کسی که یک مدت، دائم روی تخت‌خواب بودم، دلم برای کار، خرید مواد غذایی و حتی نظافت منزل تنگ شده بود. دلم برای بردن پسرم به پارک و ژیمناستیک تنگ شده بود. حتی دلم برای سپردنش به مهد کودک و به سختی جدا کردن او از خودم، تنگ شده بود. اما طولی نکشید که زندان من تمام شد. حالا، وقتی کودک تازه و شیرین من در یک شب برای چهارمین بار با گریه از خواب بیدار می‌شود، به نوعی دلم برای تخت‌خواب، با تمام آرامش و سکوت خسته کننده‌اش تنگ می‌شود.