مقدمه
در این مطلب قرار است از نظر علمی، در مورد نحوه تحول پدرانه در مردان، پس از پدر شدن صحبت کنیم. تحقیقات در حال ظهور ثابت کرده است که بدن مردان برای پدر شدن ساخته شده است. همچنین پدران درگیر تقریباً برای همه جنبههای زندگی فرزندانشان مزایایی دارند. یک خبر خوب دیگر نیز این است که این موضوع برای پدران هم فوایدی را به همراه دارد. در ادامه در رابطه با تغییرات مردان بعد از پدر شدن صحبت میکنیم.
این ایده که یک مرد میتواند غریزه والدین شدن را داشته باشد، و برای فرزندش فقط فراهمکننده نیازهایش نباشد، یک موضوع نسبتاً جدید است. چنین چیزی برای نسل پدربزرگها بسیار بحثبرانگیز بود. قدیمها داشتن انتظار از مردان بابت اینکه کارهای بیشتری به غیر از فراهم کردن نیازهای فرزندشان، برای آنها انجام دهند، بیفایده بود، اما آنها هنوز جایگزین ضعیف مادر بودند. در حقیقت، تا آن زمان، دانشمندانی که رشد اولیه کودکان را مطالعه کردند، منحصراً به نقش مادران نگاه میکردند.
نظریه دلبستگی
اواسط دهه 70 اوج شکوفایی نظریه دلبستگی بود. آن نظریه بسیار بر اهمیت حیاتی دلبستگی بین یک نوزاد و مادرش در سالهای اول زندگی متمرکز بود. لمب (Lamb)، در دهه 70 از پیشگامان تحقیقات بر روی نقش پدر در زندگی فرزند بود. وی تحصیلاتش را در دانشگاه کمبریج انگلستان ادامه داد. او در این باره میگوید: “آن نظریه با این فرض همراه بود، که رابطه با مادر، تنها رابطه اولیهای است که بچهها میتوانند، برقرار کنند.”
با این حال، در آن زمان، Lamb و تعداد کمی از محققان دیگر در حال نتیجهگیری یکسان دیگری نیز بودند. نوزادان میتوانند به همان اندازه که به مادرانشان وابسته هستند، به پدرانشان نیز وابسته باشند. از آن تحقیق، شواهد جذاب و محدودی وجود دارد. این شواهد حاکی از آن است که نه تنها مردان نیز برای نگهداری از کودکان ساخته شدهاند، بلکه پدری که در نگهداری از فرزندش درگیر شود، تا پایان عمر بر فیزیولوژی، روانشناسی و آینده کودکان تأثیر میگذارد.
نقش پدر
چرا وقتی میبینیم یک مرد با یک نوزاد به سر کار میآید و مجبور است از او همزمان مراقبت کند، تعجب میکنیم و میپرسیم که پس مادر آن کودک کجاست؟ یا حتی پیش خودمان فکر میکنیم که چه پدر نازی که از نوزادش نگهداری میکند. چرا وقتی یک مادر مجبور میشود نوزادش را به سر کار بیاورد، نمیگوییم پس پدرش کجاست؟ زیرا ما در ذهنمان جا افتاده که پدر نمیتواند آنگونه که مادر با نوزاد ارتباط برقرار میکند، با او ارتباط برقرار کند.
اما از این پس بدانید که حقیقت چیزی دیگری است. حقیقت این است که، همانطور که زنان هم میتوانند مدیرعامل خیلی قادری باشند، مردان نیز همیشه توانایی پرورش کودک را داشتهاند و دارند. و هیچ کدام از اینها در انحصار فقط یک جنس نیست. اکنون که این موضوع را متوجه شدیم، ممکن است به زودی روزی فرا برسد که این پیش فرض که مادر، والد اصلی یک نوزاد است، خندهدار و عجیب به نظر برسد.
تغییرات پدر
اخیراً محققان جزئیات جذابی درباره مردان کشف کردهاند. بدن مردان وقتی پدر میشوند، تغییر شکل میدهد. خواه مرد پدر بیولوژیکی باشد یا بچهای را به فرزندخواندگی گرفته باشد، خواه دگرجنسخواه باشد یا همجنسگرا، سیستمهای هورمونی مردان وقتی پدر میشوند، به طرز چشمگیری تغییر میکنند. چیزی همچون یک وحی شگفتانگیز. اساساً این موضوع بدان معنی است که علیرغم نقش محدودی که پدرها برای مدت طولانی درگیر آن بودهاند، بیولوژیک داخلی بدن ممکن است همیشه پدران را به سمت مشارکت بیشتر سوق دهد.
مدتها است که میدانیم اکسی توسین (هورمون عشق)، در ارتباط اولیه بین مادر و فرزندش، پس از تولد نقش دارد. اما اخیراً، محققان مشاهده كردهاند كه همان اندازه افزایش هورمون اوكسی توسین، وقتی پدران از نوزاد خود نگهداری میکنند و یا با نوزاد خود بازی میکنند، اتفاق میافتد.
تجربه یک پدر
من پیش از این، این موضوع را کشف کرده بودم. اما کشف این واقعیت توسط من، به طرز ناراحتکنندهای آغاز شد. چیزی که همیشه از اطرافیانم میشنیدم این بود که والدین در نگاه اول سیل عظیمی از احساسات را نسبت به نوزادانشان تجربه میکنند.
اما برای من، این اتفاق به شکل دیگری بود. تقریباً چهار سال پیش، وقتی جراح، پسرم را از اتاق زایمان آورد و او را به بغل من منتقل کرد، من از موجود کوچک، شکننده و گریانی که در آغوشم بود، متحیر شدم. اما من آن عشقی را که میگفتند، تجربه نکردم. مضطرب در راهرو بیمارستان راه میرفتم. در یک تماس تلفنی به مادرم اعتراف کردم: “احساس میکنم او نوزاد شخص دیگری است.”
دو روز بعدی خیلی سریع گذشت. من طی آن دو روز به مراقبت از پسرم و همسرم که در حال بهبودی از زخم سزارین بود، مشغول شدم. اما پس از آن، هنگامی که آنها به خانه آمدند، و من پسرم را روی سینه بدون پیراهن خودم گذاشتم، احساس کردم عشق در وجود من سرازیر شد.
تغییرات احساس
آن احساس یک حس متعالی بود. دقیقاً مانند آن اشتیاقی بود که من در اوایل سایر روابط مهمم تجربه کرده بودم. و با عوارض جانبی مشابهی نیز همراه بود. عوارضی همچون احساس راه رفتن روی هوا، احساس همدلی بیشتر با همه مردم و ناتوانی در صحبت کردن در مورد هر چیز دیگری به جز نوزادم. اینها همه نتیجه ترشح اکسیتوسین بود.
من تغییر را در خودم تجربه کردم. اما با خودم فکر کردم که آیا پدران درگیر دیگر نیز چنین چیزی را حس کردهاند؟ معنی “درگیر شدن” تا حدودی ذهنی است. این میتواند به معنای یک ماتریس پیچیده از مقدار زمان صرف شده در تعامل با کیفیت با نوزاد باشد.
من متوجه شدم که چندین پدری که خودشان را والدین “درگیر” معرفی میکنند، همهشان در طول سال اول، زمانهایی را بصورت منظم، به تنهایی و با احساسات عمیق با کودک خود سپری میکنند. هیچ یک از آنها برای اثبات این موضوع، به آزمایشگاه دانشمندی نرفتند. اما ما میدانیم که هورمونهای ما برای مطابقت با نقش جدیدمان (پدر بودن) تغییر میکنند.
تغییرات هورمونی
از ترشح اکسیتوسین که هورمون عشق است، در پدر صحبت کردیم. اما تغییرات هورمونی دیگری نیز در پدر رخ میدهد. همزمان که این احساس عاشقانه در یک پدر جدید فوران میکند، سطح تستوسترون او نیز به طور معمول کاهش مییابد. این موضوع باعث میشود که او کمتر در معرض خطر رفتارهای مخاطرهآمیز قرار گیرد و قادر به پرورش نوزاد تازهمتولدشده خود باشد. همچنین، به طرز عجیبی، بدن پدر افزایش هورمون پرولاکتین را نشان میدهد. پرولاکتین هورمونی است که برای کمک به زنان در تولید شیر در بدن زن ترشح میشود. با وجود ترشح این هورمون در بدن مرد، مشخص شد که هدف این هورمون چیزی بیش از صرفاً تولید شیر است.
آقای لی گتلر (Lee Gettler)، انسانشناس در دانشگاه نوتردام توضیح میدهد که وجود پرولاکتین به صدها میلیون سال پیش به اجداد حیوانی ما، قبل از وجود پستانداران (حتی قبل از وجود شیردهی) بازمیگردد.
در طول یک دهه گذشته، تحقیقات آقای گتلر در مورد عملکرد این هورمون در پدران امروزی، به نتایج خوبی رسیده است. وی میگوید: “پدرانی كه پرولاكتین بالاتری دارند، با نوزادان خود به طریقی بازی میكنند كه برای یادگیری و اكتشاف آنها مفید است. همچنین به نظر میرسد كه این دسته از پدران، نسبت به گریه نوزادان پاسخگوتر و حساستر هستند.”
به عبارت دیگر، این هورمون باستانی نقش مهمی در افزایش میل پدرها برای نزدیک شدن به نوزاد خود دارد.
مدت زمان با هم بودن
خانم هیلی آلووی (Hayley Alloway)، در رشته غدد درونریز در دانشگاه مموریال نیوفاندلند تحصیل میکند. وی میگوید: “میزان تمام این تغییرات درونی، میتواند به این بستگی داشته باشد كه پدران در دوران نوزادی و دوران كودكی فرزندشان، چه مدت زمانی را به تنهایی با آنها میگذرانند.”
او میگوید: “مدت زمانی كه مرد مسئول تعامل مستقیم جسمی با نوزادش است، نه اینکه فقط در اتاق حضور داشته باشد، بلكه در واقع بطور کامل، مراقب او باشد، بیشترین تأثیر را در تغییر سطح هورمونی پدر دارد.”
در واقع، مطالعات نشان داده است که پدر هرچه مدت زمان بیشتری را در لحظات صمیمی با کودک خود بگذراند، هورمون تستوسترون او بیشتر پایین میآید. بنابراین همدلی و آرامش او با فرزندش بیشتر میشود.
تاثیر بر بدن پدران
به گفته خانم آلووی، درصورتی که پدر و نوزاد، تماس فیزیکی کمتری داشته باشند، تغییرات هورمونی در پدران در طی مراحل اولیه زندگی کودک ادامه نمییابد؛ اما کودکان تأثیر طولانی مدت بر بدن مردان دارند.
اگرچه تحقیقات در این زمینه ناچیز است، اما یک مطالعه در سال 2004، نشان داد که مردان زیر 40 سالی که صاحب فرزند هستند، از سلامتی ضعیفتر، نسبت به مردانی که هیچ فرزندی ندارند، برخوردار هستند. به عنوان مردی که در سن 37 سالگی پدر شدم، مفاصل و استخوانهایم میتوانند این موضوع را تأیید کنند. اما در مردان بالای 40 سال، که به نقش پدر بودن خود پایبند بودند، این موضوع برعکس بود.
همچنین مطالعهای که در سال 2017 در سوئد در دانشگاه استکهلم و موسسه کارولینسکا انجام شد، نشان داد که اگر پدری تا پایان 60 سالگی، یک فرزند داشته باشد، حدود دو سال بر امید به زندگی او افزوده میشود.
بهرهمندی از مزایا
جنبش اجتماعی برای ایجاد عدالت بیشتر در بین دو جنس زن و مرد، که در اواسط دهه 70 کاملاً در حال جریان بود، در این امر نقش داشت که پدران بیشتر درگیر مراقبت از فرزندشان شوند.
شاید نتوان گفت که از آن زمان، پدران شروع کردند به تعویض پوشک نوزاد در نیمهشب، اما میتوان گفت، آنها بیشتر به خواندن داستان برای کودکشان در رختخواب و نوازش آنها پرداختند.
اگرچه این فشار در 40 سال پیش، ممکن است بخاطر متعادلسازی کار و مراقبت از کودک بین والدین بوده باشد، اما در همان زمان، لمب و دیگران تلاش کردند تا نشان دهند که پدرها چیزی بیش از صرفاً یک پشتیبان مناسب برای مادران هستند.
پس از مطالعات اولیه، آزمایشاتی انجام شد که نشان میداد، نوزادانی که موقتاً رها شده بودند، هنگام بازگشت پدرشان گریهشان قطع میشد. محققان سرانجام به این نتیجه رسیدند که پدران فعال میتوانند تأثیر مثبت خالصی بر روی فرزند خود داشته باشند.
اما بهتر است بدانید، اینطور نیست که درگیر شدن یک پدر در مراقبت و نگهداری از فرزند، فقط باعث بهتر شدن آن بچه در ورزش شود، خیر! تحقیقات نشان میدهند حضور پدران، تقریباً برای هر جنبه از رشد یک کودک مفید است.
درگیر شدن یک پدر در مراقبت و نگهداری از فرزند با فواید زیاد دیگری نیز همراه است. برای مثال این کودکان با تأخیرهای شناختی کمتر، آمادگی بهتر در مدرسه، کاهش خشم و رفتار پرخاشگرانه و کاهش میزان افسردگی همراه هستند. تاخیر شناختی به مشکلات تفکر کودک اشاره دارد. و گاهی اوقات میتواند به عنوان یک ناتوانی ذهنی شناخته شود.
تاثیرات در بزرگسالی کودک
آقای پل رابورن (Paul Raeburn)، روزنامه نگار علمی، در کتابش با عنوان “آیا پدران اهمیت دارند؟” از یافتههای یک تحقیق سوئدی در سال 2007، به طور خلاصه نتیجه گرفت که درگیر شدن یک پدر در مراقبت و نگهداری از فرزند حتی ممکن است، آن کودکان را در دوران نوجوانی، از زندان دور نگه دارد.
در این کتاب آمده است: “بچههایی که پدرانشان، در دوران کودکی با آنها بازی میکردند، برای آنها آواز میخواندند، آنها را برای گردش به خارج از خانه میبردند و به مراقبت از آنها به مادر کمک میکردند، در اوایل سالهای مدرسه، مشکلات رفتاری کمتری داشتند. همچنین احتمال بزهکاری یا رفتار مجرمانه در دوران نوجوانی آنها نیز کمتر میشد.”
از بین تمام مطالعاتی که آقای پل رابورن با آنها روبرو شد، دو مورد از آنها که در دانشگاه کارولینای شمالی انجام شده بودند، تعجب او را بیشتر برانگیختند. در این دو مورد نشان داده شده بود که هر چقدر مادر خوشصحبت باشد یا نباشد، در هر صورت، واژگانی که پدر از آنها استفاده میکند، بیشترین تأثیر را در رشد زبان کودک نوپا دارد.
احساسات اولیه
یکی از پدران به نام سیمون، درباره خاطراتش از هفتههای اولیه زندگی کودک چهار ساله خود میگوید. او بیان میکند: “اولین برداشت من از پدر بودن، داشتن شخص دیگری در بین من و همسرم بود. این یک شوک بود، اما بعدها فهمیدم که من هم میخواهم در این رابطه وارد شوم. من هم دوست داشتم پسرم با من ارتباط داشته باشد.”
سیمون میگوید، پس از گوگل کردن سوالاتی مانند “چگونه پدرها با نوزادان ارتباط برقرار میکنند؟”، اطلاعاتی پیدا کردم که نشان میداد نوزادان میتوانند ارتباطی قوی با صدای والدین خود برقرار کنند.
او میگوید: “من سینه برای شیردهی به نوزادم نداشتم که بتوانم به راحتی با او ارتباط برقرار کنم. اما من میتوانستم با او صحبت كنم.”
سیمون دائماً با فرزندش صحبت میکرد. به طور خلاصه، پسرش، که اکنون یک داستان سرای ماهر و پرشور است، هر وقت صدای سیمون را میشنید با جذب زیادی، به او پاسخ میداد.
دلایل
تجربه سیمون ممکن است یکی از دلایل نتیجهگیری این مطالعات را توضیح دهد. اما رابرن میگوید گفتگوهایش با محققان، چیز دیگری را تایید میکند. وی توضیح میدهد: “آنها حدس میزنند، از آنجایی که پدران به طور سنتی، كمتر از مادران با بچههایشان وقت میگذرانند، بنابراین با كلماتی كه بچهها بلدند آشنا نیستند. بنابراین در حالی که مادران ممکن است کمی زبان خود را تغییر دهند تا کلماتی را که کودک متوجه آنها میشود، را بگویند، اما پدرها بیشتر با استفاده از واژگان طبیعی خود، صحبت میکنند. همین موضوع باعث کشش بچهها به سمت این واژگان میشود و کودکان را ترغیب میکند، تا آنها را بیشتر بیاموزند.”
این فرضیه، به طور ناخواسته، یکی از نگرانیهایی را که ما در مورد این مطالعه داریم، مطرح میکند. منظور مطالعهای است که اثبات میکند، درگیر شدن یک پدر در مراقبت و نگهداری از فرزند باعث میشود، کودک در زندگی بهتر عمل کند. نگرانی ما این است:
اگر منطق این محقق درست باشد، یعنی فرضیهاش اثبات شود، این سوال پیش میآید که آیا پدری که به طور مساوی با شریک زندگی خود در نگهداری از کودک، عمل میکند یا حتی کارهای بیشتری نسبت به همسرش انجام میدهد، این تاثیر را بر روی کودک نخواهد داشت؟ همچنین سوال دیگری که پیش میآید، این است که از کجا میدانیم چه عواملی به جنسیت والدین مربوط میشود؟ همچنین صرف داشتن بیش از یک نفر در زمان رشد کودک، چه فوایدی دارد؟
اثبات نقش پدران
لمب، از پیشگامان اثبات نقش پدران در تربیت فرزندان، به این عقیده رسیده است که هنگام رسیدن به نتایج، جنسیت والد مهم نیست.
وی میگوید، با اینکه معتقد است همه تحقیقات برای تأیید “درگیر شدن بیشتر یک پدر در مراقبت و نگهداری از فرزند” مفید بوده است، اما شواهدی قطعی در مورد اینكه مردان چیزهایی را میتوانند برای کودکان فراهم كنند، كه زنان نمیتوانند، ندیده است. او تصور میكند كه پدر یا مادری که در مراقبت و نگهداری از فرزند، نقش کمتری دارد، بدون توجه به جنسیتش، تأثیر متفاوتی بر کودک خواهد داشت.
او معتقد است: “بچهها از درگیری فعال همزمان پدر و مادر، بهرهمند میشوند. زیرا در این صورت وقت بیشتری را با والدین خود میگذرانند. همچنین بیشتر بوسیله والدین، تحریک میشوند. از آنجا که شخصیت هر دو نفر با یکدیگر متفاوت است، بنابراین نقاط قوت مختلفی را برای کودک به ارمغان میآورند.”
اما هنوز، برای همه خانوادههایی که نقش پدر هم دارند، این که این تحقیق چه میگوید، ارزش تأکید دارد: بله، پدران مهم هستند. آنها میتوانند با بچههایشان تنها بمانند.
بازده شخصی
وقتی با پدران درگیر در مراقبت و نگهداری از فرزند، صحبت میکنید، به سرعت متوجه میشوید که تأثیرات مثبت فقط برای کودکان نیست. از نتایج مثبت آن میتوان به این موارد اشاره کرد: ایدههای پدران در مورد مردانگی در طول این دورهی انتقال گسترش مییابد. همچنین تواناییهای آنها در ایجاد ارتباطات انسانی توسعه میدهد.
براندون هنگام تولد اولین پسر خود، 22 ساله بود و او هنوز زندگی حرفهای و شغلی خوبی نداشت. واقعیتی که با آن دستوپنجه نرم میکرد، موقعیت اقتصادی بود. زیرا از نظر او پدر بودن مترادف با تأمین هزینههای فرزند بود.
وی یادآوری میکند: “من دوستان زیادی را میشناختم که برای استخدام به کشورهای دیگر میرفتند. من فکر کردم شاید من هم باید این کار را انجام دهم. من فکر میکردم که اگر بروم یک شهر یا کشور دیگر کار کنم و برای همسرم پول بفرستم، بهتر نقشم را در پدر بودن برای فرزندم ایفا کردهام.”
در پایان، براندون ماند و نقش اصلیاش در تربیت فرزند را ایفا کرد. با اینکه گاهی او خودش را برای اینکه یک کار پردرآمد را انتخاب نکرده، قضاوت میکرد، اما از اینکه، زمانش را با فرزندش میگذراند، پشیمان نبود.
نقش پدری
بعدها، براندون در یک پروژه تحقیقاتی با دو تن دیگر، کار کرد. در آن پروژه، تجربیات و مسائل پیش روی پدران سیاهپوست را بررسی میکردند. در این پروژه، یکی از یافتههای اصلی این بود که آنها حتی اگر فرزندانشان را به خوبی تأمین مالی نمیکردند، باز هم احساس پدر بودن را داشتند.
براندون میگوید: “آنچه من به پدران جدید میگویم این است که چیزهای کوچک مانند قدم زدن، هزینهای برای شما ندارد. بنابراین بهتر است آنها را برای فرزندانتان انجام دهید. خبر خوب این است که همینها، مواردی هستند که بچههای شما در طولانی مدت به یاد میآورند.”
براندون میگوید: “برای فرزندانتان وقت بگذارید و با آنها صحبت کنید. با آنها گفتگو کنید و واقعاً با آنها ارتباط برقرار کنید. قبل از بچهدار شدن، من هرگز نمیتوانستم بفهمم که واقعاً عشق چیست. من میتوانم بگویم، “من مادرم را دوست دارم،” یا “من همسرم را دوست دارم.” اما دوست داشتن فرزند، متفاوت است. من گویا یک قسمت از وجودم را به آنها میدهم.”
نحوه برقراری ارتباط
شاید چیزی که در ذهن شما نقش گرفته باشد، این باشد که چگونه میتوانم با نوزادم ارتباط برقرار کنم. چگونه با او صحبت کنم، چه بگویم و … . در ادامه ما یک سری راهنمایی را برای نشان دادن مسیر ایفای نقش پدری در تربیت و نگهداری از فرزند، آوردهایم.
اگر صدای گریه نوزادتان را شنیدید، بلافاصله به طرف او بروید و با او صحبت کنید. همچنین میتوانید برای او زیر لب لالایی یا آواز بخوانید. صدای شما به او آرامش میدهد.
شما علاوه بر نقش در تربیت فرزند، در نگهداری از او نیز، باید نقش خود را ایفا کنید. برای مثال برای تعویض پوشک فرزندتان به همسرتان کمک کنید. همچنین اگر نوزادتان با بطری شیر، تغذیه میشود، در آماده کردن بطری شیر و دادن شیر به او، به همسرتان کمک کنید.
وقتی نوزادتان ناآرام است یا هر زمان دیگری، او را نزدیک به سینه نگه دارید. سپس به آرامی و با یک ریتم مشخص تکان دهید. او رفته رفته به ریتم تکان دادن شما عادت خواهد کرد و ارتباطش با شما قویتر و عمیقتر خواهد شد.
سخن آخر
ما در این مطلب در رابطه تغییرات یک مرد در امر پدر شدن صحبت کردیم. امیدواریم این مطلب برای شما مفید بوده باشد و بتوانید به خوبی با کودکتان ارتباط برقرار کنید. از اینکه تا پایان مقاله با ما همراه بودید، صمیمانه از شما تشکر میکنیم. امیدواریم، این مطلب، یک مطلب مفید و کاربردی برای شما بوده باشد. اگر سوال یا نظری دارید، حتما در قسمت کامنتها با ما در میان بگذارید.
مطالب مرتبط
- اسباب بازیها
- اقدام به باردار شدن
- انضباط کودک
- باردار بودن
- باردار شدن
- بارداری
- تاثیر والدین
- جشنهای تولد
- خانواده
- خردسالان
- خواب کودک
- دندان درآوردن
- دوران نوزادی
- رشد کودک
- زایمان
- زندگی خاوادگی
- سایر
- سبک
- سلامت بارداری
- سلامت خانواده
- سلامت کودک
- سلامتی زنان
- سیسمونی نوزاد
- شیردهی
- غذای کودک
- فعالیتها
- فهرست
- قولنج
- کودک
- کودک نو پا
- کودکان استثنائی
- مراقبت از نوزاد
- مراقبتهای پس از زایمان
- ناباروری
- هفتههای بارداری