مقدمه

بارداری، یک محرک برای ایجاد اختلالات خوردن است. اما هیچ کس در مورد آن صحبت نمی‌کند. تغییراتی که در دوران بارداری و پس از زایمان رخ می‌دهد، می‌تواند این احساس را در زنان ایجاد کند که گویا بدنشان از کنترل آن‌ها، خارج شده است. این زمان، دقیقا زمانی است که اختلالات خوردن در بارداری به زنان سر می‌زند.

اختلالات خوردن در بارداری

اختلالات خوردن حدود پنج تا هشت درصد از زنان باردار را تحت تأثیر قرار می‌دهد. برای کسانی که سابقه این بیماری‌ را دارند، خطر عود در دوره‌های قبل و پس از زایمان زیاد است. این موضوع می‌تواند منجر به رفتارهای مضر شود. رفتارهایی مانند محدود کردن غذا، ورزش بیش از حد، پرخوری و پاکسازی. منظور از پاکسازی، استفاده از روش‌های مختلفی همچون استفراغ برای خلاص شدن بدن از کالری دریافتی اضافی است.

تمام توجهاتی که به خوب غذا خوردن در دوران بارداری و به دست آوردن مقدار مناسب وزن در بارداری، در هنگام وزن‌گیری در قرارهای قبل از زایمان انجام می‌شوند، می‌توانند محرکی برای زنانی باشد که روابط چالش‌برانگیزی با غذا و بدن خود پیدا کنند.

تصاویر اینستاگرامی‌ که در یک طرف زنی را که شش ماهه باردار است و شکمی بزرگ دارد را نشان می‌دهد، و در طرف دیگر همان زن را در شش هفته پس از تولد، در حالی که شکمش 6 تکه شده است را نشان می‌دهند، نیز به این مسئله کمک نمی‌کند.

سیمون ویگود (Simone Vigod)، روانپزشک و محقق برنامه مراحل باروری زندگی، در بیمارستان زنان در تورنتو، می‌گوید: “بسیاری از زمینه‌های روانشناختی اختلالات خوردن، به کنترل و داشتن تصویر بدنی منفی، مربوط می‌شود. تصویر بدنی به معنی درک و احساسی است که یک فرد از زیبایی و کشش جنسی بدن خودش دارد.

در دوران بارداری، بدن شما به گونه‌ای تغییر می‌کند که لزوماً تحت کنترل شما نیست. برای کسانی که از قبل با مشکلات تصویر بدنی دست‌وپنجه نرم می‌کرده‌اند، حتی اگر به وزن مناسبی نیز دست پیدا کرده باشند، بارداری آن‌ها، از نظر روانشناسی بسیار پیچیده است.”

شیوع

در میان کشنده‌ترین بیماری‌های روانی، اختلالات خوردن شایع‌تر از آن چیزی است که بسیاری از پزشکان حتی تصور می‌کنند. مطالعه‌ای بر روی 54 زن، پس از زایمان، که در مجله مامایی و بهداشت زنان منتشر شد نشان داد که تقریباً 28 درصد از آن‌ها دارای ویژگی‌های روانشناختی و رفتاری مرتبط با اختلالات خوردن هستند. اما تنها پرونده پزشکی یکی از این زنان، سابقه اختلالات خوردن را ذکر کرده است. بسیاری از زنان در این اختلال، بدون اینکه مشکلشان را خودشان یا پزشکان بدانند، رنج می‌برند. اگر می‌خواهید با دیگر اختلالات روانی در بارداری آشنا شوید، بر روی اختلالات روانی در بارداری کلیک کنید.

تجربه یک مادر

پرخوری عصبی - زن
پرخوری عصبی – زن

نبرد طولانی یکی از مادران باردار به نام سودا، با پرخوری از 24 سالگی آغاز شد. او پس از عمل جراحی کیسه صفرا، وزنش 80 پوند افزایش یافته بود. از همسرش که 10 سال بود با او زندگی می‌کرد، جدا شد و به خانه پدر و مادرش بازگشت. وضعیت خانه نیز به دلیل اعتیاد پدرش به الکل ناپایدار بود. سودا مجبور به پاکسازی شد. او احساس می‌کرد بر بدن یا زندگیش تسلط ندارد. اما پرخوری عصبی به او کمک می‌کرد که احساس کند بر روی چرخ زندگیش سوار است و آن را کنترل می‌کند. روش پاکسازی او این بود که بعد از هر بار پرخوری، چیزی را که خورده بود، با تحریک گلو، بالا می‌آورد.

بعد از سه سال استفراغ بعد از هر وعده غذایی، او هنوز هم نمی‌توانست اعتراف کند که دچار اختلالات خوردن در بارداری شده است. اما این موضوع برای نزدیکانش بسیار واضح بود.

سودا به مدت سه سال در یک کلینیک، بصورت سرپایی تحت درمان قرار گرفت. همچنین در مواردی که وزن او به طور خطرناکی پایین آمد، در بیمارستان بستری شد. به آهستگی، مشکل پرخوری او کمتر شد.

علل

زن - اندازه گیری وزن - نخوردن غذا - پاکسازی
زن – اندازه گیری وزن – نخوردن غذا – پاکسازی

هیچ علت واحدی برای بوجود آمدن اختلالات در خوردن وجود ندارد. عوامل بیولوژیکی، رفتاری، روانشناختی، اجتماعی و محیطی می‌توانند در بوجود آمدن این اختلال، نقش داشته باشند. مطالعات روی دوقلوها نشان می‌دهد که عوامل ژنتیکی حدود 40 تا 60 درصد خطر ابتلا به اختلال خوردن را تشکیل می‌دهند.

همچنین مطالعه‌ای که در مجله روانپزشکی آمریکا منتشر شد نشان داد که احتمال ابتلای افرادی که یکی از اعضای خانواده‌شان به بی اشتهایی عصبی (آنورکسیا) مبتلا است، نسبت به افراد دیگر، حدود 11 برابر است.

تغییرات عمده زندگی و ضربه‌های روحی نیز می‌تواند نقش بسزایی در ابتلا به اختلالات خوردن داشته باشد. چندین مطالعه که تاکنون انجام شده‌اند، نشان داده است که افراد مبتلا به اختلالات خوردن، بسیار بیشتر مورد سوء استفاده جسمی‌، عاطفی و جنسی قرار گرفته‌اند.

سیمون ویگود (Simone Vigod) می‌گوید: “افرادی كه تجربه ضربه روحی داشته‌اند با شرم و گناه، عدم كنترل و عدم رضایت از بدن مبارزه می‌كنند. اختلال خوردن می‌تواند تلاشی برای بازیابی مجدد کنترل یا کنار آمدن با احساسات شدید باشد. اما اختلال خوردن، خودش به سختی می‌تواند توسط فرد کنترل شود.”

درمان

نخوردن غذا - ممنوع بودن
نخوردن غذا – ممنوع بودن

هنگامی‌ که یک زن باردار به پزشک یا مامای خود می‌گوید که با اختلالات خوردن در بارداری دست و پنجه نرم می‌کند، دوره‌های مختلف درمانی به او پیشنهاد می‌شود.

بسته به شدت اختلال وی ممکن است به یک متخصص زنان و زایمان، روانپزشک، روانشناس، مشاور یا متخصص تغذیه ارجاع شود. همچنین گاهی نیز ممکن است برای او دارو تجویز شود.

هم مادر و هم نوزادش در دوره‌های قبل از زایمان و پس از زایمان تحت نظارت دقیق قرار می‌گیرند. بسته به محل زندگی وی، یک برنامه درمانی خصوصی یا عمومی‌ ممکن است برای او در دسترس باشد. در موارد نادر و شدید، ممکن است یک زن تحت نظر ارائه‌دهنده‌ی خدمات بهداشت روانی خود در بیمارستان بستری شود.

ممکن است در برخی سایت‌ها، اپلیکیشن‌ها، حتی روانپزشکی‌ها، گروه‌هایی را بیابید که جمعی از زنانی که این مشکل را دارند، کنار هم هستند. آنچه مادران باید متوجه شوند و بپذیرند، آزادی و پذیرش است. بخش بزرگی از مبارزه و رنج برای افراد مبتلا به اختلالات خوردن، به دلیل اینکه گمان می‌کنند تنها هستند، اتفاق می‌افتد. ما می‌خواهیم زنان با دانستن اینکه، مادران دیگری نیز هستند که دقیقاً همان چیزی را که آن‌ها احساس می‌کنند را می‌گذرانند، احساس راحتی، حمایت و درک شدن کنند. وقتی آن‌ها وارد این گروه‌ها می‌شوند، هیچ کس به عنوان یک مادر در مورد آن‌ها قضاوت نمی‌کند.

عود مجدد

عود مجدد بیماری مربوط به اختلالات خوردن بسیار رایج است. اما مطالعه‌ای که اخیراً از بیمارستان عمومی ‌ماساچوست انجام شده نشان می‌دهد که حدود دو سوم زنان مبتلا به بی‌اشتهایی عصبی (آنورکسیا) یا پرخوری عصبی (بولیمیا) بعد از درمان، بهبود می‌یابند.

با این وجود، راه بهبودی کامل طولانی است. پس از نه سال، کمتر از یک سوم کسانی که بی‌اشتهایی عصبی داشتند، بهبودی کامل یافته بودند. بعد از 22 سال، 63 درصد آن‌ها خوب شده بودند.

بهبودی بیمار مبتلا به پرخوری عصبی نسبت به بی‌اشتهایی، سریع‌تر اتفاق می‌افتد. در این مطالعه مشخص شد که در طی یک دهه پس از مراجعه به درمان، حدود 68 درصد کسانی که به بولیمیا مبتلا بودند، بهبود یافته بودند.