مقدمه
زمانی که کودک دچار اضافه وزن است، چه کاری باید انجام داد؟ آیا رژیم غذایی برای لاغر شدن کودک راهکار درستی است؟ رفتار مناسب با کودکان چاق به چه صورت است؟ بسیاری از والدین بدون داشتن علمی در این مورد شروع به گرفتن رژیمهای غذایی برای کودکان خود میکنند. اما آیا این کار درست است؟ ما در این مطلب برای کمک به والدین عزیز نکاتی را از زبان یک خانم که خود در کودکی چاق بوده است، در مورد رفتار مناسب با این دسته از کودکان آوردهایم. با ما همراه باشید تا نکات مفیدی را در این مورد بیاموزید.
تجربه یک کودک چاق
در زمانی که من یک کودک چاق بودم، احتمالا هیچ کتاب و راهنمایی در مورد کودکان چاق در دسترس خانوادهام نبوده است. با این حال دوران کودکی من به اتمام رسید و من هم اکنون در سنی هستم که خود در مورد وضعیت بدن خود میتوانم تصمیم بگیرم. اما چگونه یک کودک چاق را میتوانیم شاد و سالم تربیت کنیم؟ من میخواهم پاسخ این سوال را بدهم. من دکتر یا روانشناس نیستم و فقط یک بچه چاق بودم و به یک بزرگسال چاق تبدیل شدهام. با من همراه باشید تا در مورد بخشی از ماجراهای کودکی خود صحبت کنم و همچنین شما نکات مفیدی را در مورد کودکان چاق بدست بیاورید.
تنوع در بدنهای افراد
سعی کنید به کودک خود در مورد تنوع بدن در موارد مختلف مانند وزن آموزش بدهید. یکی از دردناکترین چیزهایی که به عنوان یک بچه چاق تجربه کردم، درماندگی محض بود که در بدنم احساس میکردم. در اطراف من همه لاغر بودند. در واقع همهی بچههای اطرافم، خواهر و برادرم و مادرم لاغر بودند، اما من لاغر نبودم. اینکه من همانند آنها لاغر نبودم تقصیر من نبود. من احساس میکردم که بدنم باعث ناتوانی من است. اگر در این وضعیت به من میگفتند بدن من خوب است، چه اتفاقی میافتد؟ چه میشد اگر در کودکی به جای اواخر دهه 20 سالگیام در مورد تنوع بدن یاد میگرفتم؟ در مورد جامعه کنونی شاید بگوییم در آموزش تفاوتهای بین انسانها وضعیت آورده شده است، اما به ندرت در مورد تنوع وزن در این آموزشها صحبت شده است.
لاغر بودن
فرزندان خود را طوری تربیت کنید که بفهمند لاغری مبنا و پیشفرض برای هر فردی نیست، بلکه فقط یک نقطه در طیف وسیعی از اندازههای مختلف بدن است. باید به کودک خود بگویید که برخی از بدنها لاغر و برخی دیگر چاق هستند. برخی از بدنها عضلانی و تنومند هستند. همچنین گاهی اوقات برخی افراد قسمتهایی از بدن آنها چاق و قسمتهای دیگر لاغر هستند. به طور کلی بگویید که تنوع وزنی در بین همهی مردم وجود دارد و هیچ کدام برای همهی افراد پیشفرض نیست و همهی آنها خوب هستند.
افراد چاق
وقتی کودک شما سوالاتی از قبیل “چرا آن شخص چاق است؟ یا چرا چاق شدی؟ یا حتی چرا من چاق هستم؟” را از شما میپرسند، به آنها بگویید که پرسیدن این سوال بد است. به کودک خود بگویید که این چاق بودن فقط یکی از راههای موجود بودن بدن است.
در ادامه به کودک خود توضیح دهید که هیچ دو جسمی شبیه هم نیستند و اندام برخی از افراد بزرگتر از دیگران هستند، درست مانند این است که برخی از اجسام کوچکتر از دیگر اجسام هستند. به کودک خود آموزش بدهید که هیچ جسمی ارزشی بالاتر از دیگری ندارد. در واقع برتری بین انواع اندامهای بدن وجود ندارد. بگویید که همهی بدنها و اندامها در هر شکلی خوب هستند. در ادامه میتوانید این سوال را از کودک خود بپرسید: “آیا شگفتانگیز نیست که راههای مختلفی برای بودن وجود دارد؟”
اعتماد به بدن
به کودک خود بیاموزید که به بدن خود اعتماد کند یا به جای آن به کودکان خود یاد ندهید که به بدن خود بیاعتماد شوند. توجه کنید که کودکان با اعتماد ذاتی بدن به دنیا میآیند. آنها بدون تلاش میدانند که بدنشان چه میخواهد. نوزادان میدانند چه زمانی گرسنه هستند، چه زمانی آماده غلت خوردن و بالا نگهداشتن سر خود و ایستادن و راه رفتن برای اولین بار هستند. بنابراین، سعی کنید که بیاعتمادی را آموزش ندهید.
بیاعتمادی
بیاعتمادی کودکان نسبت به بدن خود به آرامی اتفاق میافتد. گاهی اوقات، بیاعتمادی توسط چیزهای اجتنابناپذیر ایجاد میشود. مانند زمانی که کودک احساس میکند میتواند از ارتفاع زیادی بپرد و در عوض در نهایت سقوط میکند و به خود آسیب میرساند. این نوع بیاعتمادی در این شرایط، نوعی احتیاط را به کودک میآموزد که مفید است. این در حالی است که گاهی اوقات بیاعتمادی توسط والدین ایجاد میشود که چیزهایی را که کودک ذاتا میداند زیر سوال میبرند. به عنوان مثال، هنگامی که والدین میپرسند که آیا فرزندشان واقعا گرسنه است یا خیر یا واقعا به یک میانوعده دوم نیاز دارد یا خیر. این نوع بیاعتمادی میتواند سم باشد و بچههای چاق این بیاعتمادی را خیلی بیشتر و شدیدتر از بچههای لاغر یاد میگیرند.
نتایج منفی
در کودکان چاق، این بیاعتمادی آغاز قطع ارتباط بین ذهن و بدن است. به این ترتیب است که کودکان با غذا و خوردن رابطهی پرخطر ایجاد میکنند و شرم و خجالت را در اطراف غذا درونی میکنند.
من در سن 30 سالگی هستم و هنوز در حال کار بر روی برقراری مجدد ارتباط بین ذهن و بدنم هستم. بسیار دردناک است اما باید بگویم که زمانی که نوجوان بودم، دیگر نشانههای عادی گرسنگی و سیری را احساس نمیکردم.
من از کودکی گرسنگیام را زیر سوال میبردم و خودم یاد گرفتم که دائم خود را در این مورد بازجویی کنم. خیلی زود متوجه نمیشدم که گرسنه یا سیر هستم. من در آن دوران به رژیم غذایی روی آوردم تا به من یاد بگیرم چگونه غذا بخورم، چرا که دیگر هیچ نشانهای را در مورد گرسنگی نداشتم و همچنین به بدن خود نیز اعتماد نداشتم. این مسئله من را بیشتر و بیشتر از نشانههای طبیعی مربوط به گرسنگی دور کرد. بنابراین، شما سعی کنید به فرزندان خود اجازه دهید حتی زمانی که او یک بدن چاق دارد، به خود و بدن خود اعتماد کند.
اجتناب از انجام فعالیتهای اجباری
اجازه بدهید که بدون احساس گناه یا خجالت از فعالیتهایی که از آنها لذت نمیبرند دور شوند.
در واقع زمانی که به کودکان اجازه داده نمیشود فعالیتهایی راه که از آنها لذت نمیبرند، رها کنند، مشکل ایجاد میشود و میتواند تاثیر مادامالعمر داشته باشد. برخی از والدین برای کودکان خود به نظر خود برنامهریزی میکنند. به عنوان مثال برای یک ورزش خاص وسایل مورد نظر آن را آماده و کودک را به طور مکرر در راستای انجام آن ورزش تشویق میکنند.
اما باید بگوییم که دوران کودکی زمان اکتشاف است. وقتی نوبت به امتحان کردن فعالیتهای جدید میرسد بچهها از هر چیزی که امتحان میکنند خوششان نمیآید. وقتی صحبت از ورزش و فعالیت به طور خاص میشود، پیامدهای وادار کردن آنها به پیگیری آن میتواند طولانی مدت و شدید باشد.
در واقع این عملکرد تاثیر خوبی بر روی کودکان ندارد. این کار به نوبهی خود میتواند باعث شود که فعالیت بدنی به طور کلی مانند یک تنبیه باشد.
امتحان فعالیتهای متفاوت
بنابراین در این وضعیت والدین کودکان چاق باید اجازه بدهند که کودکشان چیزهای جدید را امتحان کنند. اگر از فعالیت مورد نظر لذت ببرند که اتفاق عالی است. اما اگر نزد شما آمدند و گفتند که دیگر نمیخواهند این ورزش را ادامه بدهند، در مقابل از آنها سوال بپرسید که چرا این کار را نمیخواهند انجام بدهند. در ادامه اجازه بدهید که آن ورزش را ترک کنند.
عدم محدودیت در رژیم غذایی
رژیم غذایی کودکان خود را محدود نکنید و غذا را وارد مسائل اخلاقی نکنید. محدود کردن غذا و داشتن رژیم غذایی برای والدینی که کودکشان چاق است، کار دشواری است. این دسته از والدین هر سال کودکان خود را نزد پزشک اطفال میبرند و به آنها میگویند که بچهشان خیلی اضافه وزن دارد. در چنین شرایطی معمولا توصیهای که میشود این است که کودک کمتر بخورد و فعالیت خود را بیشتر کند.
نتایج وجود رژیم غذایی
مشکل اینجاست که محدودیت باعث گرسنگی افراد میشود و میتواند منجر به رفتارهای عجیب و غریب و اختلال در غذا شود. وقتی غذاهای خاصی را محدود میکنید و غذاها را به عنوان خوب و بد دستهبندی میکنید، درک آن برای بچهها سخت است. این رفتار منجر به ترس از غذا میشود و کودک احساس میکند که میل طبیعی خودشان به غذاهایی که بد هستند، در واقع چیز بدی است. کودک در این وضعیت احساس گناه و شرم میکند.
تغذیه مخفیانه
وقتی مادرم سعی کرد رژیم غذایی من را محدود کند، من شروع به پنهان کردن غذا میکردم و در اتاق خود تنقلات و خوراکیهای بیشتری را مخفی میکردم. برخی اوقات شبها به آشپزخانه میرفتم و مخفیانه غذا میخوردم. چرا که من از اینکه جلوی دیگران غذا بخورم میترسیدم. من اغلب دو وعده غذا میخوردم. یکی وعدهی غذایی سالم و کوچک بود که جلوی مادرم میخوردم و دیگری وعدهی غذایی بود که مخفی کرده بودم و بعد از غذای مادرم میخوردم. زمانی که هنوز گرسنه بودم، نسبت به غذایی که واقعا میخواستم بخورم وسواس داشتم.
پیشنهاد ما: مطالعه مقالهی وزن بالای نوزاد هنگام تولد.
این رفتار و عملکرد اشتباه بود. در مقابل باید به بچههای چاق غذای فراوان داد و همه نوع غذا را در دسترس آنها قرار داد. عشق به غذا را تشویق کنید. از کودکان خود بخواهید که با شما آشپزی کنند و خاطرات مثبتی از غذا ایجاد کنید و در عین حال مهارتهای ارزشمندی را به کودکان خود آموزش بدهید که در طول زندگی به آنها کمک میکند. سعی کنید غذاها را اضافه کنید و آنها را از دسترس کودک دور نکنید.
عدم سوگیری در مورد غذاها
در مورد غذاها بیطرف باشید، این به معنی است که به عنوان مثال نگویید چه غذایی بد است و چه غذایی خوب است. همه غذاها میتوانند بخشی از یک زندگی سالم و خوب باشند. به کودکان خود بیاموزید که غذا فقط غذا است. خوردن کلم بروکلی و غذاهای بخارپز شده کسی را خاص جلوه نمیدهد و کسی که فستفود، بستنی و یا غذاهای سرخ شده میخورد آدم بد یا گناهکاری نیست. همهی این موارد فقط غذا هستند. البته این بدان معنا نیست که اگر کودک شما هر شب برای شام بستنی میخواهد باید به او هر شب بستنی برای شام بدهید. در واقع این مربوط به پایبندی به هوسها و تمایلات غذایی کودک شما نیست. این فقط یک ایجاد تعادل بین ارائهی راهنماییهای متفکرانه در مورد نحوه غذا خوردن در مورد تغذیه و تنظیم آنها برای داشتن یک رابطه مثبت با غذا و بدن است.
ما میدانیم که رژیمهای غذایی محدودکننده برای کودکان کارساز نیست. این رژیمها معمولا برای کودکان کاری انجام نمیدهند و معمولا رابطهی بین کودکان و غذا، با خودشان و با والدینشان را بهم میزنند.
ارتباط نادرست فرد با غذا و بدن
بچهها همواره والدین خود را زیر نظر دارند و آنها را تماشا میکنند. کودکان متوجه کارهایی که شما انجام میدهید، میشوند. در واقع والدین الگوی کودکان هستند برای اینکه چگونه یک شخص باشند. بنابراین اگر در حال مبارزه با رابطهی نامناسب خود با غذا و بدنتان هستید آنها را جذب خواهند کرد. دیر یا زود کودکان نیز شروع پرداختن به این مسائل میکنند.
بنابراین، برای والدین ضروری است که یک رابطه مثبت با غذا و بدن خود را الگو برداری کنند. این ارتباط سالم اشاره دارد به این که غذا خوردن شما به صورت شهودی و غریزی باشد نه اینکه بر اساس برنامهای غذای خود را سرو کنید. عملکرد شما باید بدون مواردی مانند بدون اخلاقی کردن مسئلهی غذا بر سر میز شام، بدون حرف زدن در مورد خود یا دیگران، بدون رژیم غذایی و بدون محدود کردن تجربیات باشد. همچنین رضایت و خرسندی خود نسبت به بدن و سایز خود را بیان کنید. به عنوان مثال، از رفتارهایی مانند اینکه از پوشیدن لباس رنگ روشن خودداردی میکنید به این دلیل که شما را چاق نشان میدهد، خودداری کنید.
اصلاح رفتار و رابطهی خود با غذا و بدن، نیاز به جستوجو و تفکر در مورد وضعیت روح دارد و حتی شاید نیاز به درمان داشته باشد. اما توجه کنید که رفع این مسئله علاوهبر اینکه برای کودکتان خوب است برای شما نیز همراه با نتایج مثبتی است.
اصلاح رفتار در والدین
اگر شخصا از وزن خود رنجیدهاید، نمیتوانید امیدوار باشید که یک بچه چاق شاد و با اعتماد به نفس تربیت کنید. اگر شما در مورد اینکه خودتان بدن و اندام خود را دوست دارید، نتوانید باور کنید، قطعا نمیتوانید کاری کنید که فرزندتان نیز باور کند که در شکل و وزنی که باشد شایسته و دوستداشتنی و کافی است. وقتی خودتان در حال گشتن به دنبال رژیم غذایی در گوگل برای کاهش وزن هستید، نمیتوانید فرزندتان را از رژیم غذایی و آشفتگی دور کنید.
وقتی شما به بدن خود اعتماد ندارید نمیتوانید به کودکان بیاموزید که به بدن خود اعتماد کنند. همچنین زمانی که بدن خود و بدن چاق فرزندتان را با درد، تحقیر و عذاب مرتبط میسازید، نمیتوانید این ایده را در آنها القا کنید که همه بدنها بدن خوبی هستند.
جلوگیری از مسخره کردن سایرین
زمانی که من میخواستم لباس شنا را در چند رنگ مورد علاقه برای خود بخرم به اینکه ممکن است شکمم بیرون بزند توجه نکرده بودم. مادرم با اخم پرسید: “اگر بچهها شکم تو را مسخره کنند، چه کار کنم؟” و در ادامه گفت به ذهنم خطور نکرده بود. راستش این اولین باری بود که به شکم چاقم فکر میکردم. تنها چیزی که بود یک نگاه سریع ناپسند به خود و یک سوال برای ایجاد 30 سال ناامنی شدید در مورد شکمم بود.
این مسئله و مدیریت آن واقعا سخت است. وقتی بچه دارید و بخواهید او را از چشم تمام افرادی که در حیاط مدرسه هستند و ممکن است او را به خاطر اندامش مسخره کنند، ببینید سخت است. بنابراین، اجازه دادن به کودکان برای اینکه با لباسی که دوست دارند از خانه خارج شوند اما ممکن است باعث مسخره شدن آنها شود، مانند فرستادن یک بره برای ذبح است. اما وقتی سعی میکنید در این شرایط نباید جلوی کودک خود را بگیرید. چرا که تاثیرات نامطلوبی برای کودکان به همراه دارد. در ادامه در مورد این نتایج منفی توضیحاتی داده شده است.
نتایج منفی برای کودک
این عملکرد شما اشتباه است، دلیل این اشتباه در ادامه گفته شده است.
- به افرادی که کودکتان را به دلیل چاق بودنش اذیت میکنند، اعتبار میبخشید.
- این مسئولیت را به عهده فرزند شما میگذارد که از انجام کارهایی که باعث میشود دیگران او را مسخره کنند، اجتناب کند نه اینکه دیگران این کار را نباید انجام بدهند.
- ممکن است فرزند شما به هیچ وجه مورد آزار و اذیت یا تمسخر قرار نگیرد و این به این معنی است که شما اعتماد به نفس او را بر اساس یک فرض از بین بردهاید.
- این میتواند اولین باری باشد که فرزند شما فکر میکند که چیزی در مورد او مسئلهدار است که ممکن است مورد آزار و اذیت قرار گیرد و باعث ایجاد ناامنیهای جدید شود.
- اعتماد کودکان را به شما به عنوان پدر و مادر و محافظ آنها از بین میبرد.
- اعتماد به نفس آنها را از بین میبرد.
- به کودک میآموزد که قبل از اینکه چه میخواهند و چه احساسی دارند، دیگران را در نظر بگیرند یا بگویند.
- میتواند باعث شود آنها احساس صدمه، شرم، خجالت و ناامنی کنند.
رفتار مناسب
برای رفع این کار باید برخی از کنترلها را کنار گذشت. ممکن است کودک شما مورد تمسخر قرار گیرد. ممکن است با گریه به خانه بیاید. اما شما باید یک پناه امن برای کودک خود باشید. شما باید محل پذیرش، امنیت و عشق باشید. میتوانید با آنها در مورد رفتار زشت و نحوه برخورد با افرادی که با آنها بد رفتار میکنند صحبت کنید. اما هرگز و هرگز نباید به این نکته اشاره کنید که آنها حتی از راه دور مقصر بودهاند یا اینکه مستحق بدرفتاری هستند.
حمایت از کودک
در مقابل پزشکان، معلمان و سایر بزرگسالان، مدافع سرسخت فرزند خود باشید. کودکان چاق تقریبا مطمئن هستند که وزن آنها توسط بزرگسالان به عنوان یک مشکل دیده میشود. اما شما به عنوان والدین آنها باید سرسختترین مدافع فرزندتان باشید. احتمالا پزشک به شما میگوید که وزن فرزندتان مشکل ساز است در مقابل این واکنش پزشک، کارهایی وجود دارد که میتوانید انجام دهید. به عنوان مثال اصرار کنید که این مکالمات بدون حضور کودک شما انجام شود. از پزشک بخواهید که فرزندتان وزن نشود. همچنین از پزشکان بخواهید اطلاعات دقیق علمی در مورد نگرانیها و توصیههای خود ارائه دهند.
مراجعه به متخصص
همچنین در صورت لزوم، نزد یک متخصص اطفال بروید که کمتر روی وزن کودک شما تمرکز دارد. به پزشکان اجازه ندهید که شما را به این فکر بیاندازند که یک کودک با وزن بالاتر یک بحران پزشکی است. همچنین اجازه ندهید که شما را متقاعد کنند که باید به هر قیمتی باعث کاهش وزن فرزندتان شوید. بر این باور که همه بدنها، بدنهای خوبی هستند، محکم بایستید.
ارتقا سطح دانش
خود را با کسب دانش و اطلاعات علمی مسلح کنید. کتاب لیندو بیکن (Linda Bacon) با عنوان “سلامتی در هر اندازه: حقیقت شگفتآور درباره وزن شما”، گزینهی مناسبی است. سایر بزرگسالان، حتی آنهایی که متخصص هستند، حق ندارند قصد شما را برای تربیت فرزندتان به گونهای که این باور را داشته باشند که خوب، شایسته، ارزشمند و دوست داشتنی در هر اندازهای هستند، تضعیف کنند. شما مجبور نیستید به حرفهای پزشکان اطفال یا پرستاران مدرسه یا مدیران گوش کنید.
نگرشهای منفی در مورد چاقی
به کودکان خود در مورد نگرشها و کلیشههای منفی پیرامون و مرتبط به افراد چاق، تعصب وزن و اینکه چرا اشتباه هستند، آموزش بدهید. کودک شما مطمئنا در مقطعی از زندگی خود به طور مستقیم یا غیرمستقیم با این نگرشهای منفی مواجه خواهد شد. مانند نژادپرستی، جنسیتگرایی و سایر اشکال تبعیض و نفرت، مهم است که در مورد آن با فرزندتان صحبت کنید و به او بگویید که اینها اشتباه هستند.
شروع این کار میتواند با توقف نگاه کردن یک فیلم و یا صحبت در مورد تصاویر منفی افراد چاق باشد. این میتواند به معنای متوقف کردن صحبتهای یک دوست یا یکی از اعضای خانواده باشد که در مورد بدن افراد چاق اظهار نظرهای منفی میکند. همچنین این شروع میتواند شامل نشستن و صحبتهای سخت در مورد تبعیضهایی باشد که فرزند شما شخصا تجربه میکند.
نمایش مثبت افراد چاق
با فرزندان خود در مورد بازنمایی افراد چاق در کتابها و فیلمهایی که چربی به معنای شرور، تنبل، بد، احمق یا بدجنس است، صحبت کنید و همچنین این تصاویر را با تصاویر مثبت متعادل کنید.
دوست داشتن و پذیرفتن
کودکتان را همانطور که است، دوست داشته باشید و بپذیرید. ناگفته نماند، که انجام آن در عمل برای بسیاری از والدین دشوار است. گاهی اوقات کودکان چاق ممکن است با این احساس بزرگ شوند که با کاهش وزن میتواند برای والدین آنها یک افتخار باشد. بنابراین مهم است که متعهد به پذیرش، حمایت و دوست داشتن فرزندتان بدون توجه به هر اتفاقی باشید، حتی اگر در تمام طول زندگی چاق باشند.
وقتی فرزند چاق خود را در فضایی پر از عشق و پذیرش بزرگ میکنید، ممکن است به بزرگسالان چاق تبدیل شوند. اما آنها تبدیل به بزرگسالانی چاق با اعتماد به نفس و توانا خواهند شد که برای مقابله با دنیایی که هنوز میلیونها مایل تا رهایی بدن فاصله دارد، مجهز خواهند بود. این واقعا بهترین کاری است که هر والدینی میتواند برای کودک خود انجام بدهند.
مطالب مرتبط
- اسباب بازیها
- اقدام به باردار شدن
- انضباط کودک
- باردار بودن
- باردار شدن
- بارداری
- تاثیر والدین
- جشنهای تولد
- خانواده
- خردسالان
- خواب کودک
- دندان درآوردن
- دوران نوزادی
- رشد کودک
- زایمان
- زندگی خاوادگی
- سایر
- سبک
- سلامت بارداری
- سلامت خانواده
- سلامت کودک
- سلامتی زنان
- سیسمونی نوزاد
- شیردهی
- غذای کودک
- فعالیتها
- فهرست
- قولنج
- کودک
- کودک نو پا
- کودکان استثنائی
- مراقبت از نوزاد
- مراقبتهای پس از زایمان
- ناباروری
- هفتههای بارداری