مقدمه

بعد از زایمان، مادران با چالش‌های مختلفی دست و پنجه نرم می‌کنند. اختلالات روحی یکی از این موارد است. مادران در دوران پس از زایمان به دلایل مختلفی از جمله بهم خوردن تعادل هورمون‌های بدنشان دچار این مشکلات می‌شوند. در این مطلب ما به توضیح در مورد اضطراب پس از زایمان که بسیاری از مادران درگیر آن هستند، پرداخته‌ایم. همچنین برخی روش‌های درمانی نیز که به مادران کمک می‌کند تا این مشکل را مدیریت کنند، گفته شده است.

تجربه یک مادر

طی سه هفته‌ی اول زندگی دخترم، تقریبا از همه چیز ترسیده بودم. وظیفه‌ی مراقبت از این کودک کوچک مرا تحت فشار قرار داده بود. چگونه می‌توانم او را خوشحال، سالم و ایمن نگه دارم؟ من همه‌ی اتفاقات بد بی‌شماری که می‌توانند برای او اتفاق بیفتند را تصور می‌کردم. من نمی‌توانستم همه‌ی این موارد را کنترل کنم.
برای من بارداری درسی بود در مورد چگونگی احساس از دست دادن کنترل شرایطی که داشتم. اما وقتی دخترم متولد شد، این احساس تا حدی ترسناک افزایش یافت.

در هنگام خوابیدن من نسبت به اینکه کودکم نفس می‌کشد یا خیر دچار وسواس شده بودم. زمانی که وقت خواب می‌شد من دوربین گوشی‌ام را روی او می‌گرفتم که ببینم سینه‌اش بالا و پایین می‌شود یا خیر. هر گونه صدای غرغر و آه مانندی، من را بلافاصله از خواب بلند می‌کرد. به خاطر این رفتارم من به شدت کم خواب شده بودم.

بسیاری از مادران در دوران پس از زایمان نسبت به کودک خود دچار وسواس می‌شوند. به طور مثال برخی از مادران دچار وسواس در برنامه خواب نوزاد خود می‌شوند. این وسواس ممکن است باعث تاثیر منفی بر مادران شود.

مادر - نگرانی - کلافگی - اضطراب
مادر – نگرانی – کلافگی – اضطراب

اضطراب والدین

هر والدینی درجاتی از اضطراب را در دوران بعد از تولد نوزادشان تجربه می‌کنند. در کنار عشق شدیدی که به یک کودک دارید، این درک و ترس نگران‌کننده نیز وجود دارد، که ممکن است نتوانید جلوی اتفاقات بد را برای کودک خود بگیرید.

هنگامی که شما تغییرات گسترده زندگی، تغییرات هورمونی و خستگی در اولین‌ روزهای تاریک پس از زایمان را دارید، جای تعجب نیست که گزارش شود، حدود 80 درصد مادرانی که به تازگی مادر شده‌اند، مشکل گرفتکی خلق پس از زایمان (baby blues) را دارند. البته این احساسات معمولاً طی چند هفته خود به خود برطرف می‌شوند و به عنوان مشكل بهداشت روان محسوب نمی‌شوند. البته راهکارهایی برای درمان این مشکل موجود است. از جمله‌ی این موارد می‌توان به مکمل درمانی گرفتگی خلق پس از زایمان، اشاره کرده.

مطالعه اخیر در دانشگاه بریتیش کلمبیا، نشان می‌دهد که اضطراب و اختلالات مرتبط با آن حدود 15 درصد از زنان باردار و 17 درصد از زنان در اوایل پس از زایمان را تحت تأثیر قرار می‌دهند (بیش از سه برابر میزان افسردگی پس از زایمان).

Simone Vigod روانپزشک در بیمارستان زنان و متخصص اختلالات خلقی و اضطراب زنان بیان می‌کند: “احتمالا در مورد کمی احتیاط در بارداری یا احساس کمی اضطراب وقتی کودک شما گریه می‌کند، چیزی تکاملی وجود دارد. این نشان می‌دهد که ما باید کاری در این زمینه انجام دهیم.”

اما وقتی این نگرانی‌ها چند برابر شده است و از کنترل خارج می‌شوند، می‌توانند به یک مشکل بهداشت روان تبدیل شوند که در نتیجه نیاز به توجه و مراقبت دارد.

علائم اولیه

مادران مضطرب در همه جا وجود دارند. با این حال هر یک از ما با شرایط مختلفی روبرو هستیم، با این حال احساسات بسیار مشابهی وجود دارد. وقتی شروع کردم به بازگو کردن ترس‌هایم، به دنباله‌ی آن داستان‌های مختلفی در این رابطه گفته شد.

یکی از دوستانم ماه‌ها به دلیل ترس از سندرم مرگ ناگهانی نوزاد، مشکل خواب داشت.
دوست دیگری به دلیل اضطراب و افسردگی به شدت ناتوان شده بود و به سختی توانست بعد از شش ماه از خانه خارج شود.

به اشتراک گذاشتن تجربه‌ی مادران

در موردی دیگر یک روز وقتی در حال گشتن در فضای مجازی بودم، یک پست از طرف یک مادر برای من در فیسبوک ارسال شد. او در کنار عکس زیبایی از خودش و دخترش در کنار ساحل یک متنی را نیز به اشتراک گذاشته بود.
متن او به این صورت بود: “با نگاه کردن به این عکس‌ها نمی‌توانید بفهمید، که من در چه وضعیتی بودم. اما وقتی این عکس از من گرفته شد، من از اضطراب پس از زایمان رنج می‌بردم. در برخی مواقع نمی‌توانستم از خانه خارج شوم، روی سر بچه‌ها فریاد بزنم، با شوهرم بحث کنم و اینکه به شدت گریه کنم تا در در هنگامی که تنها هستم اضطرابم را برطرف کنم. بله، درست است این مادر خندان که یک کودک را در زیر آفتاب در آغوش دارد، در آن موقع، با اضطراب پس از زایمان دست و پنجه نرم می‌کرد.”

با خواندن این متن، من بلافاصله به او پیام دادم. در حالی که کودکان او در حال بازی و کودک من در حال جیغ زدن بود، ما در مورد مشکلات خود با نگرانی صحبت کردیم.

هنگامی که رویا (همان خانم که برای من پستی را ارسال کرد) چهارمین فرزند خود را باردار شد، احساس درماندگی و سردرگمی می‌کرد. در آن زمان او سه کودک زیر شش سال داشت و خود 32 ساله بود.
او می‌گفت: “من با مسائل خود کنار نمی‌آمدم. تمام استرس‌های منتهی به زایمانم با تولد دختر چهارم، از بین نرفت”

سایر مشکلات موثر

علاوه بر این مشکلات او با مشکلات شیردهی روبرو شده بود و دخترش وزن اضافه نمی‌کرد. همچنین شوهرش مجبور شد بعد از مدتی به سر کار خود برگردد. او دیگر نتوانست برای مدتی بدون شوهرش از خانه خارج شود. انجام فعالیت‌های عادی با بچه‌هایش در جمع باعث ایجاد وحشت در او می‌شد. رویا می‌گوید: “مغز من فقط دائما می‌دوید. من گریه می‌کردم نه به این دلیل که غمگین بودم، بلکه به این دلیل که بیش از حد سردرگم و درمانده بودم.”

با اینکه رویا پرستار در زمینه‌ی بهداشت روان بود، اما می‌گوید، باید علائم خود را تشخیص می‌دادم، اما وقتی در داخل یک ماجرا باشید، دیدن آن علائم دشوار خواهد بود.

شروع اضطراب

ترس من خیلی زود ظاهر شد. من عکس سونوگرافی خود را در فیسبوک به اشتراک نگذاشتم و یا یک مهمانی تعیین جنسیت برگزار نکردم. کارهای من باعث ناراحت مادرم شد و من همچنین از گرفتن یک سیسمونی برای کودک خودداری کردم. من از اینکه اینقدر استرس داشتم، احساس گناه می‌کردم. بسیاری از دوستان من سقط جنین را تجربه کرده بودند. حتی به نظر نمی‌رسید، که این دوستان من برای بارداری مجدد خود به اندازه‌ی من که هیچ شکستی در بارداری نداشتم، استرس داشته باشند.
من هیچ دلیل قانع‌کننده‌ای برای احساس نگرانی خودم نداشتم. سونوگرافی من طبیعی به نظر می‌رسید و حالم خوب بود.

من برای اینکه وضعیتم بهتر شود، در کلاس مراقبه بیمارستان و یوگا قبل از تولد نوزاد شرکت کردم. همچنین پادکست‌هایی در مورد ذهن آگاهی را به طور روزانه گوش می‌کردم.
به نظر نمی‌رسید پزشک من نیز فکر کند که اضطراب من غیرعادی است. اما اضطراب، نگرانی و وحشت من در اواسط شب، خلاف این نکته را نشان داد.
با این حال من باید به پزشکم می‌گفتم که چه احساساتی را تجربه کردم.

مادر - نوزاد - نگرانی - اضطراب
مادر – نوزاد – نگرانی – اضطراب

Cindy-Lee Dennis استاد پرستاری و پزشکی در گروه روانپزشکی، بیان می‌کند: “اغلب علائم در دوران بارداری شروع می‌شود.”
اما این در حالی بود که من خیلی ساده‌لوحانه فکر می‌کردم وقتی کودکم متولد شود، دیگر این نگرانی‌ها را ندارم و تمام اضطرابم از بین می‌رود. اما واقعا اینطور نشد. چیزی از نگرانی و اضطراب‌های من کم نشد.

درمان

سوال بسیاری از مادران این است، که چگونه اضطراب پس از زایمان را درمان کنیم؟

مغز ما به گونه‌ای طراحی شده است، که بتواند روز به روز کار کند.
Vigod در پاسخ به این سوال این گونه بیان می‌کند: “وقتی شما در اضطراب غوطه‌ور هستید، در یک حالت دائمی قرار دارید که بیش از حد خطر را ارزیابی کنید و توانایی خود را برای کنار آمدن با چیزی در صورت وقوع دست کم بگیرید.”
وقتی پیامدهای هر عملی را حدس می‌زنید و در تمام حالات بدترین حالت را اجرا می‌کنید، تقسیم‌بندی آن دشوارتر و عملکرد آن سخت‌تر و دشوارتر می‌شود.

دوری از عوامل تحریک‌کننده

Vigod’s توصیه می‌کند، که اگر نگرانی شما باعث می‌شود که با کودک خود تعامل نکنید یا از خانه خارج نشوید، باید آن را رفع کنید. اگر در حال حاضر نگران و مضطرب هستید، از جست‌وجوی چیزهایی که باعث اضطراب شما می‌شوند، خودداری کنید.

من فهمیدم که اکنون تمایل دارم به سمت عوامل محرک خودم بدوم. در لحظات تاریک و دیر وقت شب، وقتی که به خاطر گرسنگی کودکم بیدار می‌شدم، مانند بسیاری از مادران دیگری که به تازگی صاحب فرزند شده‌اند، من نیز به دنیای آنلاین روی می‌آوردم. من می‌توانم یک خبر و یا اتفاق را پیدا کنم، که ممکن است برای خانواده‌‌ من نیز اتفاق بیفتد.

من همیشه به هر موردی در مورد کودکم می‌رسیدم، مثل بثورات و مدفوع کودک، منبعی پیدا می‌کردم که بیانگر این بود که مشکل جدی‌تر است و این باعث نگرانی بیش از حد من می‌شد. به تدریج این رفتارهای من به یک چرخه دردناک و بد تبدیل شد.

Vigod بیان می‌کند: “اگر شما در مورد موضوعی اضطراب دارید، خیلی راحت می‌توانید وارد اینترنت شوید و برای آن نگرانی تأییدیه‌ای پیدا کنید.” در واقع شما به دنبال اطلاعاتی هستید، تا نگرانی‌های خود را تایید کنید. این کار شما باعث می‌شود که اضطرابتان تشدید شود.
بنابراین، دور شدن از اینترنت و فضاهای مجازی، یک استراتژی است.

عوامل موثر مربوط به خود مادر

به جز کنترل و دوری از عوامل خارجی تحریک‌کننده‌ی اضطراب، اگر نتوانید عوامل مربوط به خود را کنترل و جلوگیری کنید، چه کاری باید انجام دهید؟
Vigod در پاسخ به این سوال شما می‌گوید، در چنین شرایطی درمان‌های روانشناختی مانند ذهن آگاهی (mindfulness) و رفتار درمانی شناختی می‌توانند به شما کمک کنند. مطالعات نشان می‌دهد این روش‌های درمانی در کنترل اضطراب موثر هستند.

درمان به روش ذهن آگاهی، به افراد کمک می‌کند تا یاد بگیرند چگونه یک فکر داشته باشند، آن را بپذیرند و توجه خود را به جای دیگر معطوف کنند.

رفتار درمانی شناختی

رفتار درمانی شناختی (CBT) به بیماران اجازه می‌دهد تا بخشی از فرایند حل مسئله شوند، به آن‌ها آموزش می‌دهد که افکار بیش از حد تعمیم یافته و خلق و خوی خود را تنظیم کنند.

رویا هرگز به طور جدی دچار اضطراب پس از زایمان نشد. او شروع به صحبت کردن با دیگران کرد، تا بتواند علائمی را که دارد شناسایی کند. او سرانجام توانست موجی از احساسات که مدام در حال مداوم مدیریت کردن آن‌ها بود، را تشخیص دهد.

او به یک درمانگر مراجعه کرد، از تکنیک‌های CBT که در محل کار به دیگران می‌آموزد استفاده کرد و سعی کرد با شوهرش ارتباط بیشتری برقرار کند تا او بتواند عوامل استرس‌زای او را درک کند.
او هنوز هم مقداری اضطراب و نگرانی دارد، اما او می‌گوید اکنون این مسئله قابل کنترل است.

گروه‌های مادرانه

یافتن منابع در سیستم مراقبت‌های بهداشتی در طول مراقبت‌های قبل و بعد از زایمان برای راه‌اندازی شبکه‌ای از متخصصان که می‌توانند به والدینی که به تازگی صاحب فرزند شده‌اند کمک کنند، تا آن‌ها بتوانند فشارها را کنترل کنند، بسیار مهم است.
Dennis توصیه می‌کند، که در فعالیت‌هایی شرکت کنید که می‌توانید با مادران دیگر ملاقات کنید. او در ادامه می‌گوید، حمایت از همسالان (مادرانی که مثل شما هستند.) کاملا حیاتی است.

گروه‌های مادرانه
گروه‌های مادرانه

یک گروه مادران محلی که هفته‌ای یک بار در آن شرکت می‌کردم، راهی برای نجات من شد. صحبت با مادران تازه وارد دیگر به من فهماند که من نگرانی غیر عادی را تجربه کردم. چرا که همه نگران رفاه فرزندان خود هستند، اما روش‌ هر مادری متفاوت است.

در حالی که من وسواس داشتم فقط از محصولات ارگانیک استفاده کنم تا مبادا فرزندم در معرض مواد شیمیایی سرطان‌زا قرار بگیرد، مادران دیگر از اینکه بچه‌هایشان وزن کافی ندارد و یا شب‌ها اصلا نمی‌خوابند، ابراز ناراحتی می‌کردند.

تاثیرات مثبت

Dennis می‌گوید، تعامل با مادران دیگر هنگامی که می‌تواند اعتماد به نفس شما را افزایش دهد که بفهمید، بسیاری از شما موارد مشابه با دیگر مادران را تجربه می‌کنید. همچنین می‌توانند به شما کمک کنند، که اگر تجربه‌ی کافی ندارید، این مسئله را تشخیص دهید و در ادامه شما را برای دریافت کمک تشویق کنند.

قرار ملاقات گروه مادران و بچه‌های من با سایر والدین جدید مانند جلسات مینی درمانی (mini-therapy) بود.

صحبت کردن (و سرانجام خندیدن) در مورد چیزهای مسخره‌ای که نگران آن‌ها بودم اغلب به من کمک می‌کرد تا متوجه شوم نگرانی‌های من همین مسائل پیش پا افتاده و مسخره بوده‌اند. در نهایت این مسئله باعث شد، که با چشمانی تازه به وضعیتم نگاه کنم.

عدم انتقال اضطراب به کودک

دخترم اکنون دو ساله است و من باید با یک قلمرو کاملا جدید از مواردی جدید که باید با آن‌ها مقابله کنم و نمی‌توانم آن‌ها را کنترل کنم.
در حالی که من هرگز ترس عمیق‌تری را تجربه نکرده‌ام، اما می‌توانم مادرانه بودن را با شدیدترین، لذت برنده‌ترین شادی که تاکنون احساس کرده‌ام، ارزش دهم.

اضطراب‌ها و استرس‌های من همیشه خواهند بود. اما نمی‌خواهم نگرانی‌هایم بر نحوه‌ی دیدن دخترم بر جهان تاثیر بگذارد. من نمی‌خواهم او را به خاطر نگرانی‌های خودم محدود کنم. من می‌خواهم او همه چیز را تجربه کند، کثیف شود و زندگی‌ای را برای خودش رقم بزند. بنابراین، سعی می‌کنم از عوامل استرس‌زای خود جلوگیری کنم. وقتی نتوانم این مسئله را کنترل کنم، شریک زندگی‌ام به من اطمینان می‌دهد که همه چیز خوب است.

جمع‌بندی نکات در مورد مقابله با اضطراب

احساس اضطراب می‌کنید؟ چگونه بر اضطراب پس از زایمان غلبه کنیم؟

فکر می‌کردم، صحبت کردن در مورد چیزهایی که برای من نگران‌کننده بود، به من کمک می‌کند. اما من متوجه شدم که نگرانی‌های من مسائل خنده‌دار و مسخره‌ای بودند. از خود بپرسید که نگرانی شما چقدر در زندگی شما دخالت دارد و آیا غیرقابل کنترل شده است؟ آیا افکار مضطرب شما مانع از بیرون رفتن یا تعامل با فرزندتان می‌شود؟

Simone Vigod روانپزشک می‌گوید، اینکه آیا کسی دارای اختلال اضطراب است، به این بستگی دارد که آیا دچار پریشانی قابل توجهی شده یا در عملکرد خود مشکلی دارد. درمان بسته به نوع اضطراب و شدت آن متفاوت خواهد بود.

نگرانی‌های خود را با یک ارائه‌دهنده مراقبت‌های بهداشتی مثل پزشک خانواده، متخصص زنان و زایمان یا یک پرستار خدمات بهداشت عمومی، در میان بگذارید.
به دنبال گزینه‌های درمانی مانند مشاوره، جلسات ذهن آگاهی یا درمان شناختی-رفتاری (cognitive behaviour­-al therapy) باشید.
احساس خود را به همسر و خانواده خود بگویید.
سعی کنید گروه‌های مادرانه تشکیل دهید، تا یک حلقه‌ی حمایتی تشکیل شود.