مقدمه
سندرم هلپ (HELLP)، یک بیماری نادر و ترسناک در حاملگی است که باید درباره آن مطالبی را بدانید. تقریباً از هر 1000 زن باردار، یک نفر به این وضعیت ترسناک و درک نشده مبتلا میشود. در این مطلب در رابطه با سندرم هلپ در بارداری صحبت میکنیم.
تجربه یک مادر
در تابستان سال 91، وقتی داشتم وارد سه ماهه سوم بارداری خود میشدم، احساس کردم یک چیزی درست نیست. من مانند هر زن باردار مضطرب دیگری به گوگل مراجعه کردم.
مباحثی که طی این هفتهها در گوگل جستجو کردم عبارتند از: “سردرد در سه ماهه سوم بارداری”، “حالت تهوع سه ماهه سوم حاملگی”، “خون دماغ در سه ماهه سوم”، “کبودی در سه ماهه سوم”، “ورم در سه ماهه سوم”.
طبق تحقیقات من، همه این علائم به خودی خود، طبیعی بودند و به نظر نمیرسید که آنها به غیر از بارداری به چیز دیگری مربوط باشند. علیرغم احساس خستگی و ناراحتی تدریجی، در واقع فکر نمیکردم مشکلی پیش آمده باشد. من فرض کردم این سه ماهه آخر، به شدت برای من سخت خواهد بود.
شب قبل از قرار ملاقات هفته 33 بارداری، دل درد آزاردهندهای داشتم. سپس به یک درد سوزاننده تبدیل شد که از طریق قفسه سینه من، سپس از طریق پشت من حرکت کرد و شانه راستم را گرفت.
مراجعه به پزشک
این درد و سوزش، بیشتر شب من را بیدار نگه داشت. روز بعد، به پزشکم مراجعه کردم. با خستگی فراوان و به سختی، علائمم را به متخصص زنان و زایمان گزارش دادم. او برای رفع سوزش معده، رانیتیدین (Zantac) تجویز كرد.
در مطب در حال نگاه کردن به پوستری بودم که در آن علائم هشداردهنده پره اکلامپسی ذکر شده بود. سپس پرستار اشاره کرد که فشار خون من، نسبت به آخرین ویزیتم، کمی بالاتر است، اما هنوز در حد طبیعی است و جای نگرانی ندارد.
او همچنین اظهار نظری گذرا درباره مراقبت از درد در دنده کرد. من گفتم درد در دنده نداشتهام. هرچند که به گذشته نگاه میکنم، به طور خاص چند هفته پیش از آن، درد دنده را تجربه کردم. احتمالاً به این دلیل که من روی درد وحشتناک قفسه سینهام متمرکز شده بودم، درد دندههایم یادم نبود.
تنها چیزی که در آن زمان، به آن فکر میکردم، این بود که چگونه شش هفته دیگر، این احساس افتضاح را تحمل کنم. من آن روز و روز دیگر باز هم همان سوزش را تجربه کردیم. زیرا رانیتیدین هیچ کاری برای کاهش درد و رنج من انجام نداده بود.
بستری در بیمارستان
قبل از ناهار برای چرت دراز کشیدم. وقتی بیدار شدم در میان کلی آب بودم. کیسه آبم پاره شده بود. پس از تماس با شوهرم، در حالت شوک، به بیمارستان که فقط یک بلوک از خانهام فاصله داشت، رفتم.
پنج روز ترسناک از بستری بودن در بیمارستان گذشت. آزمایشهای بیشمار خون، کنترل فشار خون، حتی ارزیابی پرهاکلامپسی انجام دادند. سپس به بیمارستان دیگر مرا انتقال دادند. تشخیص بیماری من، یک بیماری بود که تاکنون اسمش را هم نشنیده بودم؛ سندرم هلپ.
سندرم هلپ (HELLP)
سندرم هلپ، گونهای از پره اکلامپسی یا میتوان گفت، یکی از عوارض آن است. HELLP مخفف همولیز (Hemolysis)، افزایش آنزیمهای کبدی (Elevated Liver Enzymes)، تعداد پلاکت پایین (Low Platelet Count) است.
این یک بیماری با فشار خون بالا در بارداری و تهدیدکننده زندگی است. این سندرم مانند پره اکلامپسی، به طور معمول پس از هفته 20 حاملگی (در اواخر سه ماهه دوم بارداری یا سوم بارداری) و در مواردی نادر، تا شش هفته پس از زایمان رخ میدهد.
تفاوت با پرهاکلامپسی
روهان دسوزا (Rohan D’Souza)، پزشک مادر و جنین در بیمارستان Mount Sinai و استادیار رشته زنان و زایمان در دانشگاه تورنتو است. وی بین سندرم HELLP و پرهاکلامپسی تمایز قائل میشود.
او این تفاوت را اینگونه بیان میکند که سندرم HELLP، یک عارضه بارداری است که در آن، زنان علائم آسیب کبدی را نشان میدهند. همچنین ناهنجاریهایی همچون لخته شدن خون دارند. در حالی که در پرهاکلامپسی، زنان فشار خون بالا دارند و اغلب با پروتئین در ادرار همراه هستند. طبق گفته دسوزا، اعتقاد بر این است که هر دوی این شرایط از جفت جنین نشئت میگیرند.
ما به این دلیل که سندرم هلپ در بارداری بسیار نادر است، در مورد آن، زیاد نشنیدهایم. این سندرم در 0.5 تا 0.9 درصد از کل بارداریها اتفاق میافتد. این میزان تقریباً در 15 درصد از زنانی که دچار پرهاکلامپسی میشوند، رخ میدهد.
شیوع
زنانی که اضافه وزن یا چاقی دارند، زنانی که بیش از 40 سال داشته باشند و یا دارای سابقه اختلالات فشار خون باشند، بیشتر در معرض خطر HELLP هستند. همچنین این عارضه در بارداریهای اول و در زنانی که در بارداریهای قبلی خود، دچار پرهاکلامپسی شدهاند، بیشتر دیده میشود.
خطرات
تنها راه درمان HELLP به دنیا آوردن کودک است. در نتیجه بسیاری از نوزادان زودرس به دنیا میآیند. بسته به سن حاملگی و وزن کودکان، این نوزادان در معرض خطر قرار میگیرند. طبق گفته دسوزا، اگر سندرم HELLP زود درمان نشود، تا 25 درصد زنان ممکن است دچار عوارض جدی شوند و یک تا سه درصد مادران ممکن است بمیرند.
دسوزا میگوید: “با این حال، به محض زایمان کودک و جفت، حال اکثر بیماران طی 24 تا 48 ساعت پایدار میشود.”
تریسی مک کارلز (Tracey MacCharles)، عضو بنیانگذار بنیاد پره اکلامپسی کانادا، از خطرات سندرم هلپ در بارداری میگوید: “در سال 2012، در حین بارداری سومم، دخترم جانا، در 37 هفتگی بارداری، به دلیل عوارض بیماری، مُرد. در طی این مشکل، دچار نارسایی احتقانی قلب، کبد و کلیه، DIC (مسئله لخته شدن خون)، ادم ریه (تجمع آب میان بافتی در ریه) شدم. همچنین به طور موقت بینایی خود را از دست دادم.”
مک کارلز، در بارداری دوم خود دچار پرهاکلامپسی بود، اما از افزایش خطر ابتلا به HELLP بیاطلاع بود. او میگوید: “قبل از تجربه دلخراش از دست دادن دخترم، من واقعاً شدت بد بودن شرایط را درک نکرده بودم.”
تشخیص و درمان
مشكل در تشخيص سندرم هلپ در بارداری، اين است كه علائم آن، اغلب مبهم هستند و به ظاهر ارتباطی با یک بیماری خاص ندارد. به همین دلیل بسياری از خانمها، تا زمانی كه بيماری به طور خطرناكی پيشرفت نكند، به دنبال آن نخواهند بود.
دسوزا میگوید: “30 تا 60 درصد زنان سردرد، و تا 20 درصد آنان، علائم بینایی را برای این بیماری، گزارش میدهند.”
با این حال، برخی از آنها علائم غیر اختصاصی مانند ضعف، خستگی، درد شكم، حالت تهوع، استفراغ، كبودی یا علائمی مانند علائم آنفولانزا را نیز گزارش میكنند.
دسوزا بر اهمیت ویزیتهای منظم قبل از تولد و اطلاعرسانی به پزشک یا ماما، در مورد بارداریهای پرخطر قبلی یا سابقه خانوادگی سندرم هلپ در بارداری یا پرهاکلامپسی تأکید میکند. او میگوید: “علائم هشداردهنده را بدانید و سریعاً از پزشک یا ماما کمک بگیرید.”
دسوزا میگوید، درمان قطعی سندرم HELLP، زایمان کودک شماست. اما این برنامه واقعاً به این بستگی دارد که با تشخیص چه فاصلهای داشته باشید. بعد از هفته 34 بارداری، اکثر زنان بسته به شدت علائم، بلافاصله القای زایمان میشوند و بچه را به دنیا میآورند.
قبل از هفته 34 بارداری، به مادران باردار، کورتیکواستروئید (کورتون) تزریق میشود تا به ریههای کودک، کمک شود که زودتر بالغ شوند. بدین شکل، مادر آماده زایمان اضطراری میشود.
دسوزا میگوید، فراتر از تولد، مداخلات متعددی ممکن است برای جلوگیری از تشنج، سکته مغزی یا آسیب به اعضای بدن مادر، مورد نیاز باشد. از جمله داروهایی برای کنترل فشار خون که برای مادر تجویز خواهد شد.
زایمان مادر
مادری که در ابتدای مطلب، از تجربهاش گفته بود، حال از زایمانش میگوید.
من و پسرم بسیار خوش شانس بودیم. از آنجا که کیسه آب من زود پاره شد، قبل از تشخیص، آمپول کورتیکواستروئید برای ریههای نوزاد، به من تزریق شده بود. از طرفی پزشکان این کار را به این دلیل کردند، چون معتقد بودند که این امر به کاهش علائمی که دارم، کمک میکند. پس از تشخیص، من القا شدم و بلافاصله سولفات منیزیم را برای کنترل فشار خونم مصرف کردم.
24 ساعت پس از زایمان، کمی اوضاع سخت بود و من به سختی از نیاز به تزریق پلاکت خون، نجات یافتم. من چهار روز پس از زایمان در بیمارستان بودم و به طور کامل بهبود یافتم.
پسرم، شش هفته زودتر از موعد و با وزن 4 پوند (1 کیلو و 800 گرم) به دنیا آمد. او فقط دو هفته را در NICU (بخش مراقبتهای ویژه) گذراند. بدون اینکه هیچ مشکلی در سلامتی داشته باشد. او اکنون یک کودک سه ساله فعال، پرانرژی و شیطون است.
پس از زایمان، جفت جنین برای تجزیه و تحلیل فرستاده شد. آسیب زیادی دیده بود و از نظر اندازه فقط در صدک 10 بود. من نمیدانم که چگونه از زندگی پسرم، برای مدت طولانی پشتیبانی کرد.
بارداری دوباره
روزهای بعد از این اتفاق، به شوهرم گفتم دیگر هرگز باردار نمیشوم. اما حقیقت این بود که ما فرزند دیگری میخواستیم. وقتی پسرم یک ساله بود، تصمیم گرفتیم گزینههای موجود را بررسی کنیم و خطرات آن را بسنجیم.
بدون اینکه هیچ مشکل فشار خونی داشته باشم، و به طور کلی، از نظر سلامتی، در حالت پایدار بودم، اما یک متخصص در سلامت جفت، به من گفت که پنج درصد خطر ابتلا به سندرم هلپ را در بارداری بعدی دارم.
طبق گفته دسوزا، احتمال بروز سندرم هلپ در بارداری بعدی، میتواند از 2 تا 27 درصد باشد. به این احتمال، احتمال افزایش خطر ابتلا به پرهاکلامپسی، زایمان زودرس و زایمان نوزاد کوچکتر و احتمال ابتلا به فشار خون بالا و بیماریهای قلبی عروقی در مراحل بعدی زندگی را نیز اضافه کنید.
با این وجود، من در تابستان سال 93 باردار شدم و وارد یک برنامه ویژه بارداری با موضوع سلامت جفت شدم. از هفته 12 بارداری، شروع به مصرف آسپرین با دوز کم کردم. زیرا تصور میشد که آسپرین به جریان خون در جفت کمک میکند و از فشار خون بالا جلوگیری میکند.
پیشنهاد میکنیم مطلب تاثیر آسپرین بر پیشگیری از پرهاکلامپسی را مطالعه کنید.
احتیاط
در هر ویزیت قبل از تولد، سونوگرافی انجام میدادم، تا سلامت جفت و رشد کودک را کنترل کنم. همانطور که به سه ماهه سوم بارداری خود نزدیک میشدم، برنامهای که داشتیم را در ذهنم مرور میکردم.
اگر نشانهای از آسیب عروقی به جفت وجود داشته باشد یا رشد کودک در مسیر نامناسبی قرار بگیرد، در این صورت، ما در رابطه با داروهای رقیقکنندهی خون، برای جلوگیری از بیماری بحث خواهیم کرد. اگر بعد از هفته 34 بارداری، با هر یک از این علائم روبرو شوم یا فشار خونم بالا برود، ما القای زایمان انجام خواهیم داد.
ابتلا به پرهاکلامپسی
مثل اولین بارداری، تا زمانی که به سه ماهه سوم بارداری نرسیده بودم، چیزی احساس نکردم. من در کل احساس خوبی داشتم، در عین حال، این بار هوشیارتر بودم. علائم مشابهی با آنچه تجربه کرده بودم نداشتم. اما در هفته 31 بارداری، متوجه شدم یک اتفاقی افتاده است. اگرچه هیچ علائم بالینی از پرهاکلامپسی یا سندرم هلپ را نشان نمیدادم، اما پزشک توصیه کرد که مرخصی زایمانم را زودتر شروع کنم و شروع به استراحت کنم.
علائم فشار خون بالا، از جمله سردرد، از هفته 33 بارداری، شروع شد. اما در حد طبیعی باقی ماند. سردردهای من افزایش یافت. این سردردها با ورم و خستگی همراه شد.
در هفته 36 بارداری، فشار خون من در حال افزایش بود. پزشک برای مدت چهار ساعت مرا برای چک کردن، فرستاد و مطمئن شد که فشار خونم، بسیار زیاد است. همچنین در ادرار من، پروتئین وجود داشت. چیزی که در اولین بارداری من وجود نداشت. این بار، مبتلا به پرهاکلامپسی شدم و روز بعد مجبور به القای زایمان شدم.
به لطف نظارت دقیق پزشکان، پسر دومم نیز سالم با وزن 3 کیلوگرم به دنیا آمد. همچنین او مجبور نبود، چند وقت را در NICU بگذراند. با این حال پنج روز بعد، من با پره اکلامپسی پس از زایمان، به بیمارستان برگشتم. پزشک داروهایی را برای کنترل فشار خون برایم تجویز کرد.
ظرف دو هفته، کاملا بهبود پیدا کردم. من از داروهایم بصورت مرتب استفاده کردم. یکبار دیگر، احساس خوشبختی کردم. اما با این وجود از این بیماریهای بارداری پیچیده، ترسناک و نسبتاً مبهم، هنوز آشفته هستم.
در حالی که به من گفته شده که میتوانم بارداری دیگری را نیز امتحان کنم (با نظارت دقیق و داروهای فشار خون)، اما من و شوهرم توافق کردیم که خدا را بابت دو پسر سالم خود شکر کنیم و بچه دیگری نخواهیم. ما نخواستیم دیگر این شانسها را آزمایش کنیم.
علائم سندرم هلپ در بارداری
در صورت مشاهده هر یک از این علائم، معمولاً پس از هفته 20 بارداری، به پزشک خود مراجعه کنید.
• سردردی که برطرف نمیشود.
• حالت تهوع / استفراغ / سوءهاضمه همراه با درد بعد از خوردن غذا
• حساسیت شکم یا قفسه سینه و درد قسمت فوقانی سمت راست (از اتساع کبد)
• ناراحتی و درد در قسمت شانه، هنگام تنفس عمیق
• خونریزی عمومی که به راحتی متوقف نمیشود.
• تغییر در بینایی
• ورم
علائم پرهاکلامپسی
اگر علائم زیر را داشتید، به پرهاکلامپسی مبتلا شدهاید:
• فشار خون بالا (بالاتر از 140/90)
• پروتئین در ادرار
مطالب مرتبط
- اسباب بازیها
- اقدام به باردار شدن
- انضباط کودک
- باردار بودن
- باردار شدن
- بارداری
- تاثیر والدین
- جشنهای تولد
- خانواده
- خردسالان
- خواب کودک
- دندان درآوردن
- دوران نوزادی
- رشد کودک
- زایمان
- زندگی خاوادگی
- سایر
- سبک
- سلامت بارداری
- سلامت خانواده
- سلامت کودک
- سلامتی زنان
- سیسمونی نوزاد
- شیردهی
- غذای کودک
- فعالیتها
- فهرست
- قولنج
- کودک
- کودک نو پا
- کودکان استثنائی
- مراقبت از نوزاد
- مراقبتهای پس از زایمان
- ناباروری
- هفتههای بارداری