از والدین که بپرسید می‌بینید اکثر آن‌ها دوست دارند بچه‌هایشان ریاضی قوی داشته باشند یا نمره املایشان خیلی خوب باشد، اما شاید به برخی مهارت‌ها که اهمیت بسیار بیشتری نسبت به ریاضی و املا دارند، دقتی نکنند. ما در این مطلب می‌خواهیم به معرفی 4 مهارت از مهارت های مهم برای بچه ها بپردازیم که بسیار مهم‌تر از ریاضی و املا هستند.

مهارت‌هایی برای موفقیت بچه ها در آینده

برخی مهارت‌ها وجود دارند که مستقیم یا غیرمستقیم بر عملکرد و موفقیت بچه‌ها در آینده تاثیر می‌گذارند و این مهارت‌ها آن مهارت‌هایی نیستند که در مدرسه مهم انگاشته می‌شوند. بلکه مهارت‌های غیرآکادمیکی هستند که بچه ها را برای درست کار کردن در آینده آماده می‌کنند. آموزش این مهارت‌ها به بچه‌ها اصلا سخت نیست و تنها لازم است منابع خوبی داشته باشید تا این‌ مهارت‌ها را بشناسید و به بچه‌ها یاد بدهید.

این مهارت‌های اصلی چه مهارت‌هایی هستند؟

  1. خلاقیت
  2. انعطاف‌پذیری
  3. خودکنترلی
  4. مرزبندی

داشتن این مهارت‌ها کمک می‌کند که ما هر کاری را بهتر انجام دهیم. حتی برای همان درس‌هایی که دوست دارید بچه ها در مدرسه قوی عمل کنند، این مهارت‌ها به کار می‌آیند و باعث می شوند بچه ها آن درس ها را بهتر پیش ببرند.

در کل می‌توان گفت این مهارت‌های «عملکرد اجرایی» است که تعیین می‌کند آیا کودک در مدرسه و زندگی موفق می شود یا نه.

چگونه به فرزندانمان این مهارت‌ها را آموزش دهیم؟

شاد برایتان سخت یا حتی غیرممکن به نظر برسد که بخواهید این مهارت‌ها را به بچه‌هایتان آموزش دهید. احتمالا می‌پرسید آخر چطور می شود به بچه آموخت که خلاق باشد یا انعطاف پذیر باشد؟

اما نباید خیلی آموزش این مسائل را سخت بگیرید. زیرا با فعالیت‌هایی بسیار ساده می‌شود کارهایی که کرد به مرور زمان بچه ها این مهارت ها را در خود پرورش دهند. در ادامه توضیحاتی را در ارتباط با هر یک از این 4 مهارت از مهارت های مهم برای بچه ها به شما ارائه خواهیم داد.

چگونه به فرزندمان خلاقیت داشتن را بیاموزیم؟

برای آموزش خلاقیت به کودکان، هنرهای باز کمک زیادی می‌توانند بکنند. حال ببینیم منظور از هنرهای باز چیست؟

شما خیلی وقت‌ها، زمانی که با کودکی در حال بازی هستید، به او مثلا می‌گویید یک نقاشی از خورشید بکش یا مثلا باغ وحش را نقاشی کن.

در حالی که هنر باز می گوید دست بچه را در انتخاب آنچه می خواهد نقاشی کند باز بگذارید.

برای مثال، به او بگویید آنجایی را نقاشی کند که دوست دارد الان آنجا باشد. یا بگویید به نظرش آزادی چه شکلی است آن را نقاشی کند.

مثال دیگری که می‌توان به آن اشاره کرد برای زمانی است که قرار است کاردستی درست کند. برای بچه‌تان مشخص نکنید چه چیزی درست کند. بگذارید خلاقیتش را به کار گیرد و با استفاده از خلاقیتش چیزی را بسازد. برای کمک به او، مثلا می‌توانید بگویید با بطری خالی و رول های خالی دستمال توالت و کاغذ رنگی و چسب، هر چیزی که به ذهنش می رسد را بسازد.

اینکه به او بگویید با فلان وسایل فلان چیز را درست کن، همان کاری است که در مدرسه به بچه‌ها می‌گویند. داشتن فضایی برای بازیِ کاملاً خلاقانه به او کمک خواهد کرد تا محدودیت‌های تخیلی‌اش را وسعت بدهد. در نتیجه او نسبت به ایده‌های خود، اعتماد به نفس پیدا خواهد کرد.

چطور انعطاف پذیری را در کودکمان گسترش دهیم؟

دومین ویژگی از 4 مهارت مهم برای موفقیت بچه‌ها در آینده، انعطاف پذیری است. حال ببینیم چطور می شود انعطاف پذیری را در کودک گسترش داد.

بازی وانمودی و مخاطره آمیز، روشی است برای افزایش انعطاف پذیری در کودکان.

اگر در بازی‌ها به وانمود کردن برخی کارها بپردازید، می‌توانید کودکتان را به سمتی رشد دهید که انعطاف‌پذیری‌اش بیشتر شود.

مثلا هر چند وقت یکبار، نحوه بازی را تغییر دهید تا ببینید آنها چگونه به آن پاسخ می دهند. ببینید آیا ناراحت می شوند یا با تغییر مسیر بازی توسط شما، سازگار می شوند.

منظور از بازی مخاطره آمیز نیز مثلا این است که وقتی یک بازی می‌کنید، بصورتی که در واقعیت واقعا خطری نداشته باشد اما کودک حس خطر کند، بازی را تغییر دهید. مثلا وقتی بازی پرشی انجام می‌دهد، بالش‌ها را کمی با فاصله‌ی بیشتر بگذارید. ببینید چه واکنشی نشان می‌دهد. آیا می‌تواند بدون اینکه خود را در معرض خطر قرار دهد یا ناراحت شود، برنامه‌ریزی جدیدی انجام دهد یا خیر؟

دادن فرصت به فرزندتان برای حل خلاقانه مسئله بدون دخالت شما به تقویت انعطاف پذیری کمک می کند.

چطور خودکنترلی عواطف را در فرزندمان افزایش دهیم؟

منظور از خودکنترلی عواطف چیست؟

منظور از خودکنترلی عواطف این است که فرد بتواند با احساسات خود کنار بیاید. حال چگونه می شود این مهارت رفتاری را از کودکی در کودک پرورش داد؟

کمک به فرزندانمان در یادگیری نحوه کنار آمدن با احساسات خود چالش برانگیز است. زیرا بخش بزرگی از نحوه یادگیری کودکان برای هدایت احساسات بزرگ به نحوه مدیریت احساسات‌شان مربوط می شود.

اولین قدم این است که از کلمات مختلفی برای توصیف احساسات استفاده کنید، فراتر از کلمات ساده‌ای مانند “دیوانه” و “شاد”.

بنابراین نامگذاری احساسات مختلفی که در طول روز تجربه می‌کنیم، اولین مرحله برای این است که بفهمیم چگونه می شود با این احساسات کنار آمد.

علاوه بر نامگذاری باید به کودکان بیاموزیم که زمانی که هر حسی را تجربه می کنند باید چه کنند و چه واکنشی نشان دهند.

یکی از راه‌های آموزش این است که احساساتمان را با کودک در میان بگذاریم و بلند بلند فکر کنیم. مثلا وقتی حس ناامیدی داریم، با صدای بلند بگوییم که “من حس می کنم دیگر فلان مشکل حل نمی‌شود؛ من ناامید هستم.”

و سپس توضیح دهید که چگونه با این حس (مثلا ناامیدی) کنار آمدید. به این نوع آموزش، الگوسازی می‌گویند.

با الگوسازی، کودکان یاد خواهند گرفت که داشتن احساسات شدید اشکالی ندارد. همچنین نام احساسات مختلف را از ما یاد می‌گیرند و تکنیک‌های ما را برای تنظیم سالم عواطف (خودکنترلی عواطف) مشاهده می‌کنند.

چگونه مرزبندی را به فرزندمان بیاموزیم؟

آموزش مرزبندی به کودکان از طریق بازی‌ها قابل انجام است. شاید برای بچه‌های کوچک سخت باشد که بفهمند چرا گاهی اوقات نباید یک کاری که می‌خواهند را انجام دهند.

بچه‌هایی که کمی بزرگ‌تر هستند و مدرسه می‌روند، از طریق قوانین مدرسه می‌آموزند که گاهی برخی کارها را برای ایمنی و نظم نباید انجام داد.

برای بچه‌های کوچک‌تر از طریق بازی‌هایی مانند استپ در هوا می‌شود، این مهارت را تقویت کرد.

حرف آخر درباره مهارت های مهم برای بچه ها

به عنوان یک پدر یا یک مادر، دانستن اینکه چگونه می شود این مهارت‌های جدید را به زندگی کودک اضافه کرد، می‌تواند بسیار خسته کننده باشد. اما اگر منابع خوبی داشته باشید، برای شما بسیار راحت و لذت بخش خواهد شد. بنابراین پیشنهاد می‌کنیم، کتاب‌هایی را در این زمینه بخوانید، فیلم آموزشی ببینید و … .

فرزند شما وقتی به مدرسه برود، تاریخ و جغرافیا و ریاضی را یاد خواهد گرفت، اما شما می‌توانید مهارت‌های اجتماعی و عاطفی ارزشمندی را به او آموزش دهید که از تمامی مهارت‌های مدرسه می‌تواند باارزش‌تر باشد.

با کمک شما، آن‌ها می‌توانند خلاقیت، انعطاف پذیری، خودکنترلی و مرزبندی را در خانه و مدرسه به کار ببرند تا زندگی موفقی داشته باشند.

این‌ها در زمینه‌های مختلفی به درد او می‌خورند؛ هم از نظر یادگیری حقایق تحصیلی و هم اینکه چگونه فردی کامل باشند.