در بین آدم‌ها دنیا، معمولا به سینه زنان بعنوان یک ابزار جنسی نگاه می‌شود اما این سینه درنهایت فرزندان را تغذیه می‌کند، بنابراین مستحق احترام و نگاهی زیباتر است. من اینجا می خواهم درباره سینه هایم پس از زایمان صحبت کنم. درباره سینه پس از تولیدِ شیر، صحبت‌ها و نظرات زیادی وجود دارد. برای برخی، این سینه همچون یک ویرانه دورافتاده است که باید با کنجکاوی نوستالژیک به آن نگاه کرد. همچنین برای برخی افراد نیز، این سینه‌ها یک خانه آسیب دیده می‌باشد که در حال بازسازی خودش است. برای همین دائم نظر می‌دهند. نظرانی همچون موارد زیر:

  • به بچه بیش از حد شیر نده، چون سینه‌ات آویزان می‌شود.
  • یا مثلا برای ایجاد تراکم، باشگاه بروید و وزنه بزنید اما حواستان باشد که آسیب نبینید.
  • گیاهان بیشتری بخورید
  • پروتئین بیشتری بخورید
  • اوه فراموش نکنید که یک سوتین جدید استفاده کنید!

اما آیا واقعا چنین نظراتی درست هستند؟

13 سالم بود که مادرم مرا برد تا اولین سوتینم را بخرم. من واقعاً به آن نیاز نداشتم. لاغر، اندام بلند، و سینه مسطح، من به دوستان خود حسادت کردم.

در فروشگاه وقتی مادرم از فروشنده‌ی مرد خواست که به او «لباس زیر زنانه» نشان دهم، احساس کردم چهره‌ام قرمز شده است.

خود کلمه‌ی سوتین به نظرم خجالت آور بود. سوتین‌های پوش‌آپ مخمل‌پوش و سیمی را دور زدیم و به سمت سوتین‌های کوچک و نیم تنه رفتیم. مادرم گفت به نظر عالی می رسند، دوتا بخریم.

اما اکنون، در 40 سالگی، نمی توانم از نگاه کردن به سینه های کوچکم دست بردارم. چرا من اینقدر از آن‌ها عصبانی هستم؟

در طول بلوغ، اوایل بزرگسالی و سال‌های اول مادری، این سینه‌ها فشار داده شده‌‌اند، مکیده می‌شوند، ماساژ داده می‌شوند و … . آن‌ها در بهترین حالت، نوازش یک عاشق را به خود جلب کردند. آنها در نهایت فرزندانم را تغذیه کردند. الان برای چی خوبن؟

پسر اولم هشت هفته کامل قبل از موعد تولدش به دنیا آمد. به همین دلیل شیر را با زحمت از سینه‌هایم از طریق لوله‌ای در بینی‌اش به بدن او وارد می‌کردیم.

یکی از پرستاران NICU توضیح داد: “مغز او خیلی کوچک است و هنوز نمی‌تواند بفهمد که چگونه شیر بخورد.”

در هفته 36، نوزاد لاغر من می‌توانست سینه من را در هان بگیرد، و من از این که او به طرز وحشیانه‌ای یک یا دو دقیقه قبل از خواب عمیقاً سینه‌ام را می‌مکید، شگفت‌زده می‌شدم.

هیچ مرهمی به اندازه‌ی دهان کوچکش به سختی می توانست دور نوکه سینه‌ام را احاطه کند، نوک سینه‌های ترک خورده‌ام را تسکین نمی‌داد.

به مدت یک ماه شبانه روز شیرم  را پمپاژ کردم. در NICU، جلوی تلویزیون، هنگام ناهار، و بله، حتی در حین رانندگی.

من شیر زیادی تولید می‌کردم به طوری که یک مادر دیگر که در NICU در حال پمپ شیر بود، به من گفت: “تو باعث می شوی من احساس بی کفایتی کنم.”

یکی از پرستاران با خجالت از من خواست که پمپ شیر را متوقف کنم زیرا دیگر جایی برای مادران دیگر در انبار عمومی شیر وجود ندارد.

من به اندازه کافی طلای مایع تولید کردم تا کل فریزر خود را پر کنم. در نهایت، مازاد را به مادری اهدا کردم که قادر به تولید شیر برای فرزند خود نبود.

برای اولین بار به سینه‌هایم افتخار کردم. موتورهای تولید شیر کوچک من که می‌توانستند در عین حال که کارآمد هستند، حتی نوع دوست هم باشند.

زمانی که فرزند دومم به دنیا آمد، مطمئن بودم که سینه‌هایم راه خود را پیدا کرده بودند.

این واقعیت که پسرم در آغاز اولین قرنطینه‌ی مربوط به همه‌گیری کرونا به دنیا آمد، به این معنی بود که هیچ کاری جز نشستن روی مبل و شیر دادن نداشتم.

پسرم در مکیدن سینه‌هایم حرفه‌ای بود و سینه‌های من نیز دستگاه‌هایی بودند که به خوبی روغن‌کاری شده بودند.

با این حال در حدود سن یک سالگی‌اش، پسرم به طور غیرقابل توضیحی یک سینه را بر دیگری ترجیح داد.

سینه چپ من اکنون کاملاً چاق شده بود در حالی که خواهر ناتنی زشت او مانند زیر گلابی که خیلی طولانی در ظرف میوه مانده بود شروع به چروکیدن کرد.

زمان از شیر گرفتن رسیده بود.

کم کم سینه چپم کوچک شد و بیشتر شبیه سینه‌ی سمت راستم شد.

آنچه اکنون از بافت ناچیز سینه من باقی مانده است، یک هاله‌ی سست پوشیده شده است که کمی به سمت داخل فرو می‌رود و به نقطه‌ای افتاده می‌رسد.

چیزی به ذهنم می‌رسد: چه می‌شود اگر من از موشکافی سینه‌هایم دست بردارم و فقط با تعمق به آن‌ها خیره شوم؟

مگر آن‌ها چیزی کروی مانند ماه نیستند. ماه هم در یک دوره زمانی، هلال می‌شود، از بین می رود، ناپدید می شود و دوباره بزرگ‌ می‌شود و گرد می‌شود.

چگونه از این کره‌های بی ادعا، تجسم ناپایداری در هر مرحله از زندگی داریم؟

سینه‌های من کارهای زیادی انجام داده‌اند. من مصمم هستم که با آن‌ها مهربان باشم و آن‌ها را با داستان‌های باشکوه گذشته‌شان تحسین خواهم کرد.

از این گذشته، آن‌ها ممکن است جلب توجه نکنند، اما مطمئناً احترام به دست آورده‌اند.